و خوزستان؟ قلب تپنده انرژی ایران؛ جایی که نفت و گاز و برق و آب کشور به تپش آن وابسته است. خوزستان فقط استانِ مرزی یا کشاورزی و نفتی نیست؛ پیشرانِ تولید ملی و گلوگاهِ تأمین انرژی است. خاموشیِ صنعت در خوزستان، خاموشیِ امید در سراسر ایران است.
تابستان ۱۴۰۴ به ما یادآوری کرد که محدودیتهای برقی چگونه سفارشهای صادراتی را نیمهکاره میگذارد، کارگر را سرگردانِ خانه میکند، سرمایهگذار را مردد و مدیر و متخصص را دلسرد. قطع برق فقط «زیان مالی» نیست؛ پیامدهای اجتماعی دارد: فرسایش سرمایه اجتماعی، افزایش تعارضهای محلی، تشدید ناامیدی نسل جوان و تشویش افکار عمومی.
اکنون رئیسجمهور گفته است «چرخ تولید نباید بایستد»؛ شعار خوبی است—اگر برای مسئولان به «نقشه راه» تبدیل شود. نوبت وزارت نیروست که این قول را به عمل بدل کند: تضمین سوخت نیروگاهها در سرما، هماهنگی استانی و ملی برای پرهیز از تصمیمهای جزیرهای و تحمیل محدودیت انرژی به صنایع، و از همه مهمتر، قرار دادن استانهای پیشران مانند خوزستان در اولویت پایداری انرژی.
زمستان امسال، آزمون اعتبار سیاستگذاری انرژی است. اگر تدبیر پیشدستانه جای واکنش دیرهنگام را بگیرد، چراغ کارخانهها روشن میماند و اعتماد عمومی تقویت میشود. خاموشیِ صنعت، تنها توقف یک خط تولید نیست؛ تعلیق امید و اشتغال است. انتخاب روشن است: یا زمستانِ تدبیر و روشنایی، یا زمستانی که خاموشیاش به سال سرایت میکند.
منبع، فولاد خوزستان