به گزارش اکو اقتصاد، در سالهای اخیر، با هر موج آلودگی هوا، بحث تعطیلی مدارس دوباره به صدر اخبار بازمیگردد. تصمیمهایی که معمولاً با دوگانه «تعطیلی یا عدم تعطیلی» خلاصه میشوند و کمتر به پیامدهای عمیقتر آموزشی آن پرداخته میشود. این در حالی است که آلودگی هوا، بنا بر شواهد علمی معتبر، اثر مستقیم و معناداری بر کاهش تمرکز، افت عملکرد شناختی و در نهایت کاهش نمرات دانشآموزان دارد؛ اثری که در سیاستگذاری آموزشی کشور همچنان دستکم گرفته میشود.
ذرات معلق ریز، بهویژه PM2.5، میتوانند از طریق دستگاه تنفسی وارد جریان خون شده و حتی به مغز برسند. نتیجه این فرآیند، کاهش اکسیژنرسانی و ایجاد التهاب عصبی است؛ عواملی که مستقیماً توانایی یادگیری، حافظه کوتاهمدت و تمرکز را تضعیف میکنند. مطالعات متعدد نشان دادهاند که حتی آلودگی کوتاهمدت در روزهای منتهی به امتحان، میتواند نمرات آزمونها را کاهش دهد. به بیان دیگر، عملکرد تحصیلی دانشآموزان تنها بازتاب تلاش و استعداد آنها نیست، بلکه بهشدت تحتتأثیر کیفیت هوایی است که تنفس میکنند.
با این حال، واکنش نظام آموزشی به آلودگی هوا عمدتاً به تعطیلی مدارس یا جایگزینی آموزش مجازی محدود میشود؛ راهحلی که در ظاهر ساده است، اما در عمل شکافهای عمیقتری را آشکار میکند.
آموزش مجازی یا حذف آموزشی؟ مسئلهای فراتر از اینترنت ضعیف
فرض پنهان در تصمیم تعطیلی مدارس این است که آموزش مجازی میتواند بهراحتی جایگزین آموزش حضوری شود. اما این فرض، با واقعیت زندگی بسیاری از دانشآموزان همخوانی ندارد. در تعداد قابلتوجهی از خانوادهها، بهویژه در مناطق کمبرخوردار شهری و روستایی، ممکن است اصلاً اینترنت پایدار، گوشی هوشمند یا تبلت در دسترس نباشد. گاهی یک تلفن همراه ساده میان چند عضو خانواده مشترک است و گاهی حتی همان هم وجود ندارد.
در چنین شرایطی، تعطیلی مدرسه بهمعنای توقف کامل آموزش است. دانشآموزی که نه به کلاس حضوری دسترسی دارد و نه امکان شرکت در کلاس آنلاین، عملاً از چرخه آموزش حذف میشود؛ بیآنکه این حذف در آمارهای رسمی افت تحصیلی بهوضوح دیده شود. اینجاست که آلودگی هوا، از یک مسئله زیستمحیطی، به عاملی برای تشدید نابرابری آموزشی تبدیل میشود.
حتی در خانوادههایی که ابزار حداقلی آموزش مجازی وجود دارد، کیفیت یادگیری قابل مقایسه با آموزش حضوری نیست. اینترنت ضعیف، قطعیهای مکرر، نبود فضای مناسب مطالعه و ناتوانی والدین در همراهی آموزشی، همگی باعث میشوند آموزش مجازی به تجربهای ناقص و گاه بیاثر تبدیل شود. نتیجه آن، عقبماندگی تحصیلی دانشآموزانی است که تنها بهدلیل شرایط اقتصادی و محیطی، فرصت یادگیری برابر ندارند.
این نابرابری زمانی پررنگتر میشود که بدانیم آلودگی هوا معمولاً در فصلهایی رخ میدهد که مقاطع حساس آموزشی در جریان است؛ از امتحانات نهایی گرفته تا آزمونهای سرنوشتساز مدرسهای. در چنین فضایی، نمرهای که در کارنامه دانشآموز ثبت میشود، بیش از آنکه نشاندهنده توان علمی او باشد، بازتاب مجموعهای از عوامل بیرونی است: هوای آلوده، تعطیلی مدرسه، آموزش مجازی ناقص و امکانات نابرابر خانوادگی.
از منظر عدالت آموزشی، این وضعیت نگرانکننده است. دانشآموزی که در خانهای با اینترنت پرسرعت، چند دستگاه هوشمند و فضای آموزشی مناسب زندگی میکند، حتی در روزهای آلوده هم امکان ادامه یادگیری دارد. اما دانشآموزی دیگر، تنها بهدلیل محل زندگی یا وضعیت اقتصادی خانواده، از همان فرصت محروم میشود. آلودگی هوا در این معنا، بهطور غیرمستقیم به ابزاری برای بازتولید نابرابری اجتماعی تبدیل میشود.
با وجود این پیامدها، سیاستگذاری آموزشی کشور کمتر به این لایه پنهان ماجرا توجه کرده است. نه زیرساخت آموزش مجازی بهطور عادلانه فراهم شده و نه سازوکاری برای جبران آموزشی دانشآموزانی که در روزهای آلوده از آموزش محروم میشوند، وجود دارد. تصمیمها اغلب کوتاهمدت و واکنشیاند، بدون آنکه اثرات بلندمدت آن بر کیفیت آموزش و آینده دانشآموزان سنجیده شود.
در نهایت، اگر آلودگی هوا را تنها با تعطیلی مدارس پاسخ دهیم، مسئله را حل نکردهایم، بلکه آن را به شکلی نابرابر به درون خانهها منتقل کردهایم. خانههایی که برخی از آنها به کلاس درس تبدیل میشوند و برخی دیگر، به سکوت آموزشی. تا زمانی که این واقعیت در سیاستگذاریها دیده نشود، آلودگی هوا همچنان متهم خاموشی خواهد بود که بیسروصدا نمرات را کاهش میدهد و فرصتها را نابرابرتر میکند.