به گزارش اکواقتصاد به نقل از تسنیم، سیداحسان قاضیزاده هاشمی به عنوان نماینده مردم احمدآباد، رضویه، سرخس و فریمان در مجلس شورای اسلامی حضور دارد اما او تنها به این شناسنامه معروف نیست. دوشنبه یازدهم بهمنماه 1400 سیداحسان قاضیزاده هاشمی بهعنوان دبیر شورای نظارت بر صداوسیما انتخاب شد.
او در دورههای دهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده این قوه، عضو شورای نظارت بر رسانه ملّی بوده است. او همچنین در دو دوره انتخابات دوازدهم و سیزدهم ریاستجمهوری بهعنوان نماینده این شورا در کمیسیون بررسی تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری عهدهدار وظیفه بود.
اما با این اوصاف همواره در بحث فرهنگ، هنر و ورزش کشور حضور فعالی داشته و جزو دغدغهمندان این حوزهها به شمار میرود. چرا که در ماجرای حق پخش تلویزیونی ورود جدّی داشت و یا در بحث شفافیت مالی صداوسیما و افزایش سهم فرهنگ در بودجه کشور.
قاضیزاده هاشمی در جریانِ پخش کالاهای لوکس و تجملگرا در آگهیهای بازرگانی که به دوره صداوسیمای گذشته برمیگردد و کُددار کردن بودجههای صداوسیما و جلوگیری از پخش بیرویه تبلیغات در تلویزیون قدمهای بلندی برداشت. بسیاری او را به آن صحبتهای جسورانه درباره مانعتراشیهای دولت دوازدهم بعد از ساخت و پخش سریال «گاندو» میشناسند. روزهایی که دولتمردانِ وقت به دنبال گروگانگرفتن بودجه صداوسیما به خاطر ساخت «گاندو» بودند.
با او پس از 8 سال فعالیت به عنوان عضو شورای نظارت بر صداوسیما و دبیری سه ساله گفتوگویی داشتیم که بخش اول آن در ادامه از نظرتان میگذرد:
نظارت ما در شورا، پسینی است نه پیشینی!
* آقای قاضیزاده، شما در طول سالهای اخیر به عنوان عضو و دبیر شورای نظارت بر صدا و سیما فعالیت داشتهاید. این شورا در مقاطع مختلف همواره نقش تأثیرگذاری در رسانهها ایفا کرده است. در برخی دورهها، مانند زمانی که مردم با خبرهای شورا بیشتر آشنا بودند، این تأثیرگذاری محسوستر بود. به یاد داریم که در آن زمانها، موضوعاتی چون تذکرات به مدیران شبکهها یا نقد و ارزیابی سریالها و برنامهها به وفور در رسانهها مطرح میشد. اما در سالهای اخیر، به ویژه در دوران مدیریت آقای جبلی، این مسائل به طور قابل توجهی کاهش یافته است. سؤال اینجاست که چرا این تغییرات رخ داده و چه عواملی در گذشته موجب بروز و ظهور بیشتر شورای نظارت شده است؟
در حدود هشت سالی که عضو شورای نظارت صدا و سیما بودم، در دورانهای مختلفی فعالیت کردهام. ارتباطات من با جناب عالی و دیگر دوستان، بهویژه در خصوص دغدغههای رادیو و تلویزیون، همیشه برایم حائز اهمیت بوده است. به یاد دارم که در دورههای مختلف، از حضور آقای سرافراز تا مدیریت آقای علی عسگری و حالا آقای جبلی، همواره درصدد بررسی و بهبود وضعیت رسانهها بودیم.
شورای نظارت به دو موضوع جدّی توجه دارد: اول اینکه نظارتهایش در بسیاری از موارد پسینی است و نه پیشینی. در زمانی که به عنوان دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات فعالیت میکردم، مجوزها و لغو مجوزها تحت نظارت ما قرار داشت. به همین دلیل، هیئت نظارت بر مطبوعات به لحاظ قدرت اجرایی، موقعیتی قویتر دارد، در حالی که شورای نظارت صدا و سیما به موجب قانون اساسی و ترکیب آن از نمایندگان بالاترین نهادها شکل گرفته است.
بحث شورای سیاستگذاری مطرح شد؛ این شورا الان کجاست؟
مسئله دیگر این است که سازمان صدا و سیما به طور طبیعی تمایلی به نظارت ندارد و در پی این است که اختیارات خود را حفظ کند. در دوران آقای سرافراز، بحث شورای سیاستگذاری مطرح شد، اما این شورا در حال حاضر کجاست؟ آیا منویات رهبری در این زمینه به درستی پیادهسازی شده است؟ به نظر میرسد که سازمان تمایل دارد اختیاراتش را حفظ کند و در نتیجه، اختیارات شورای سرپرستی به رئیس سازمان توسط مقام معظم رهبری تا زمان تدوین قانون جدید تفویض شده است.
سؤال اساسی این است که چرا با وجود گذشت 6 دوره مجلس، هنوز هیچ قانون جدیدی برای نظارت بر سازمان صدا و سیما تدوین نشده است؟ سال 1361، قانونی برای این سازمان به تصویب رسید، اما در تمام این سالها، ما شاهد تلاشهایی ناکام در تدوین قوانین جدید بودهایم. این موضوع به طور مکرر در دولتها مطرح شده، اما هیچکدام به سرانجام نرسیدهاند. به نظر میرسد که خود سازمان صداوسیما با حفظ اختیاراتش در این زمینه، مانع از پیشرفت در تدوین این لوایح و طرحها شده است.
در نهایت، باید بگویم که در شورای نظارت، ما گزارشهای نظارتی متعددی داشتهایم و به هیچ وجه بیکار نبودهایم. نزدیک به 400 مورد مکاتبه با سازمان صداوسیما در حوزههای مختلف صورت گرفته، گزارشات هرکدام، نتیجه ساعتها کارِ کارشناسی در شورا بوده است.
ما در شورای نظارت بر صداوسیما بارها گزارشهای مختلفی را بررسی و تذکراتی را ارائه دادهایم. برخی موارد نیاز به پاسخ داشتند و در مواردی دیگر تنها به طرح نکاتی بسنده کردهایم. این گزارشها را به سران سه قوه و همچنین به دفتر مقام معظم رهبری ارسال کردهایم. سالانه، گزارشهای جامعی از عملکرد سازمان صداوسیما تهیه و ارائه میکنیم. با این حال، هدف ما هرگز تبلیغاتی کار کردن نبوده است. اگر قصد داشتیم تا همهچیز را به شکل تبلیغاتی عرضه کنیم، قطعاً نتایج رسانهای بسیار گستردهای بهدست میآوردیم.
در دورههای اخیر، ما بهطور چشمگیری وارد عرصههای اجرایی صداوسیما شدیم. در زمینههای مختلف از جمله آنتن برنامهها، فیلم و سریالها، برنامههای سیاسی و رادیویی، و حتی بخش برونمرزی، به موضوعات متنوعی ورود کردیم. بهویژه در زمینههایی چون صندوق بازنشستگی، دانشگاه صداوسیما و مرکز بهداشت و درمان، حضور فعالی داشتیم. همچنین در مورد مرکز صیانت یا همان حراست سازمان و قراردادهای خرید حق پخش که به مسابقات ورزشی مربوط میشود، ما نظارتهای دقیقی انجام دادیم. هماکنون، مباحث مربوط به ساترا و صوت و تصویر فراگیر و قراردادهای مرتبط با آن نیز در دستور کار ما قرار دارد.
بیشتر بخوانید
طی دو سال اخیر 88700 دقیقه تماس مردمی داشتیم
* آقای دکتر! آیا در حوزه نظارت مسیری هم برای نظارت مردمی هم داشتید؟
بله. یکی از کارهای که در شورای نظارت در این مدت با جدّیت پیگیری شده امکان ارتباط مردم و مخاطبان با شورا بوده ، ما در طی دو سال اخیر 88700 دقیقه تماس مردمی داشتیم و سامانه پیامکی شورای نظارت نزدیک 98 هزار پیام دریافت نموده که همگی دقیق مطالعه و نکات آن مورد بررسی قرار گرفته ، این مسیرها کنار صندوق صوتی شورا که بصورت 24 ساعته فعال میباشد و همچنین رایانامه شورا با دریافت 5673 پیام همه نشان از ارتباط مستقیم مخاطبان با این شورا دارد.
بررسی ماجرای هک شدنِ صداوسیما
* مصداقهایی را ذکر کنید تا مخاطبینی که این مطلب را میخوانند، بهتر در جریان اتفاقات قرار بگیرند. من خودم با کارگزاریهای ناظر بر پخش آشنایی دارم و میدانم که شما بهطور مستقیم به بحث نظارت ورود پیدا کردهاید.
موضوع ما به آنتن مربوط میشود. در خصوص آنتن، گزارشهای متعددی وجود دارد؛ بهویژه در مورد هکهایی که در سازمان اتفاق افتاده است. ما با دو مورد هک مواجه بودیم که گزارشهای ما بهطور کلی با آنچه سازمان ارائه میکرد، متفاوت بود. برای تهیه گزارش خود، ما با نزدیک به 50 نفر از کارشناسان و مدیران سابق در حوزههای مختلف فنی و سیاسی مصاحبه حضوری انجام دادیم. این مصاحبهها به ما دیدگاههای عمیقتری درباره زنجیره تولید و مسائل فنی مرتبط با آن ارائه داد.
* آیا گزارش سازمان صداوسیما شما را قانع نکرد؟
اصلاً. حتی در مورد مرکز بهداشت سازمان صداوسیما نیز، اتفاقاتی رخ داد که منجر به تغییرات مدیریتی شد. این مسائل به درون سازمان و کارکنان آن مرتبط بود. ما همچنین به بررسی وضعیت صندوق بازنشستگی صداوسیما، واگذاریها و برخی خریدها و تهاترها پرداختهایم. در حوزه تبلیغات بازرگانی، ما به قراردادهای درصدی از فروش نیز ورود کردیم.
برخورد با تخلفات در حوزه بازرگانی و هدایت درآمدها به حساب خزانه کل کشور
* یکی از دغدغههای اصلی خودِ شما همواره شفافیت مالی بوده؛ بحث شفافیت مالی به کجا رسید؟
تلاش کردیم شفافیت مالی و درآمدهای بازرگانی را بهبود بخشیم. در گذشته، شفافیت در این حوزه پایین بود. پس از پیگیریها و برخورد با تخلفات در حوزه بازرگانی، موفق شدیم درآمدهای این حوزه را به سمت گردش خزانه هدایت کنیم. به این معنا که هیچ درآمدی نباید خارج از حساب خزانه کل کشور بهدست آید.
اکنون، اگر سازمان در جایی اسپانسری برای برنامهای دریافت کند و آن برنامه خارج از قرارداد تولید شود، هر گونه مشکل برای آن اسپانسر باعث میشود که پول به هدر برود و این عمل غیرقانونی خواهد بود. بنابراین، سازمان نمیتواند به هیچوجه درآمدی از برنامههای تولیدی یا بازرگانی خود داشته باشد، مگر اینکه پول آن به خزانه کل کشور واریز شود. این دستاوردها نتیجه تلاشهای نظارتی و پیگیریهای مداوم ما بوده است.
ما در این مسیر با تمام دستگاههای نظارتی در ارتباط هستیم و آنها نیز با ما در تعاملاند. بهعنوان مثال، بازرسی کل کشور گزارشی جامع درباره ساترا تهیه کرده که به شورا ارسال شده است.
در زمینه بازرگانی، دادهها در اختیار ماست و سایر دستگاهها نیز همینطور. ما حتی با شورای صیانت سازمان صداوسیما که ناظر بر حوزه صیانت است، جلساتی برگزار کردهایم تا درباره نحوه صیانت و چگونگی نظارت در این زمینه گفتوگو کنیم. این اقداماتی است که در حال انجام شده است.
ما همچنین به دنبال افزایش شفافیت در حوزه درآمدهای بازرگانی و سهمبندی آن در بودجه هستیم. بهعنوان نمونه، از سازمان صداوسیما میخواهیم تا حداقل درآمدهای بازرگانی را شفافسازی کند. مشخصاً باید بدانیم عدد درآمد بازرگانی و بودجهای چگونه است. در صورتی که حامی مالی بخواهد هزینه یک برنامه را تقبل کند، نباید این هزینه بهصورت پراکنده در چندین مکان هزینه شود. ما برای این موضوعات، به شفافیت مالی بین دستگاهها و موضوعات مختلف ورود کردهایم.
بسیاری از منابع ورود ما، گزارشهای مردمی بوده و گاهی نیز عوامل خود برنامهها در این موارد همکاری کردهاند. بهعنوان مثال، در مواردی که اختلاف مالی پیش آمده، افراد به دبیرخانه شورا مراجعه کردهاند و ما بهطور مستقل به بررسی موضوع پرداختهایم.
تذکراتی به مجریان دادهایم
* آیا در مسائل اخلاقی نیز ورود کردهاید؟ مثلاً اگر مجریای رفتار نامناسبی در برنامه داشته باشد، شما به آن رسیدگی میکنید؟
بله، ما شکایاتی درباره رفتار مجریان با میهمانان دریافت کردهایم. در برخی موارد، میهمانان از بیاحترامی مجری به خودشان گزارش دادهاند. ما نیز بهعنوان کارشناسان، به این موضوعات ورود کرده و تذکراتی به مجریان دادهایم که این نوع دیالوگ با مخاطب غیرحرفهای و نادرست است.
شفافیت مالی در شرایط کنونی اهمیت بسزایی دارد و در فضای مجازی و رسانهها هر لحظه نکات و ادعاهایی درباره میزان درآمدها و هزینهها مطرح میشود. متأسفانه، در بسیاری از گزارشهای رسانهای، آمارها و اعداد متفاوتی مشاهده میشود که برخی از آنها ممکن است واقعی نباشند.
چرا باید قراردادهای بلندمدت بسته شود که تعهدات آنها به درستی اجرا نشود؟
در دورههای مختلف مدیریتی، قراردادهای بلندمدتی با برخی شرکتها منعقد شده است؛ بهعنوان مثال، قراردادهای تبلیغاتی چهار یا سه ساله. اما در این میان، برخی از این شرکتها بهدلیل مشکلات مالی، با چالشهایی مواجه شده و در نتیجه، سازمان با حجم زیادی از چکهای وصولنشده روبرو است. این چکها از سوی بسیاری از مجموعههای صنعتی و بازرگانی باقی مانده و پیگیریهای حقوقی متعددی را به همراه داشته است.
برای اصلاح وضعیت بازرگانی، لازم است که سبک و سیاق فعلی تغییر کند. چرا باید قراردادهای بلندمدت بسته شود که تعهدات آنها به درستی اجرا نشود؟ باید سازوکاری برای وصول مطالبات ایجاد گردد، زیرا برخی از اعداد و ارقام ارائهشده، الزاما واقعی نیستند.
درآمدهای بازرگانی صداوسیما قابل توجه است و گردش خزانه یکی از ارکان اصلی برای افزایش شفافیت محسوب میشود. همچنین، در مواردی برنامهها به بخشهای خصوصی سپرده میشود تا تولید شوند؛ اما باید توجه داشت که اعتبارات این برنامهها به دستگاههای دولتی مربوط میشود و نه به بخش خصوصی. اگر بخش خصوصی بخواهد فعالیتهای تبلیغاتی انجام دهد، باید با بازرگانی صداوسیما قرارداد ببندد وسپس به خزانه واریز کند.
درآمدهای صداوسیما نباید خارج از این مکتوب و چرخش خزانه باشد
شفافیت مالی باید بهطور مکتوب ثبت شود و درآمدهای صداوسیما نباید خارج از این مکتوب و چرخش خزانه باشد. اکنون که بحث خزانه مطرح شده و تلاشهایی در این زمینه انجام شده است، میخواهم بدانم چقدر از این شفافیت محقق شده و چه راهکارهایی برای دوستان و شورا وجود دارد.
به نظر من، ما حدود 60 تا 70 درصد از این مسیر را پیمودهایم؛ هرچند هنوز به 100 درصد نرسیدهایم، اما این یک گام وسیع به جلو است. ما به سازمان کمک کردهایم، زیرا در گذشته، مواضع برخی مدیران در معرض اتهام قرار میگرفت. برخوردهایی که چند سال پیش در همین شورا آغاز شد، ناشی از نگرانیهای دستگاههای مختلف نسبت به درآمدهای بازرگانی و قراردادهای کنسرسیومی بود که شکل گرفته بود.
* در حال حاضر، بحث درآمدهای حوزه بخش خصوصی، بهویژه در زمینه نمایشخانگی، موضوعی عجیب و محل بحث است. آیا شما در مقام شورای نظارت بر صدا و سیما به موضوعات مربوط به نمایشخانگی و ساترا نیز ورود کردهاید؟ روند تنظیمگری سازمان تنظیم و مقررات صوت و تصویر فراگیر را چگونه ارزیابی میکنید؟ همچنین، به بحث درآمدزایی و تبلیغات در این عرصه اشاره کنید که نقدهای زیادی به آن وارد شده است. چرا حقوق مخاطب در این راستا رعایت نمیشود؟ بارها پیگیری شده که چرا ساترا بهعنوان مقام نظارتی نتوانسته از حقوق مخاطب حمایت کند و چرا هنوز شاهد تبلیغات آزاردهنده در شبکه نمایشخانگی هستیم؟
بحث پلتفرمها را میگویید.
* بله، اگر تلویزیون را کنار بگذاریم، باید ببینیم وضعیت در آنجا چگونه است؟
البته در تلویزیون تأکید داریم که وقتی میگویید سهم صدا و سیما از بودجه باید افزایش یابد، به چه معناست؟ آیا به معنای کاهش سهم بازرگانی و در نتیجه کاهش پیامهای بازرگانی است؟ بله به دنبال کاهش پخش پیام بازرگانی بودیم که متأسفانه این کاهش هنوز اتفاق نیفتاده است.
صداوسیما هیچ انگیزهای برای کاهش درآمدهای بازرگانی خود ندارد
* شما سهم صدا و سیما را در بودجه به میزان قابل توجهی افزایش دادهاید. در این باره توضیح دهید.
اگر این سهم(بودجه دولت) افزایش یافته، باید در مقابل آن کاهش سهم بخشهای (درآمد از بازرگانی)دیگر را نیز مدنظر قرار دهیم؛ چراکه نمیتوان هر دو کفه ترازو را بهطور همزمان بالا نگه داشت. در این راستا، ما یک پیشنهاد بودجهای برای سازمان برنامه داشتیم تا سقفی برای درآمدهای بازرگانی تعیین کنیم، بهطوریکه اگر آن سقف رد شود، سهم دولتی کاهش یابد. اما متأسفانه این عملیات بهطور مؤثر انجام نشد. به همین دلیل، سازمان صداوسیما هیچ انگیزهای برای کاهش درآمدهای بازرگانی خود ندارد و برعکس، به افزایش آنها ادامه میدهد.
ما میخواستیم صداوسیما بیشتر روی تولید محتوای با کیفیت تمرکز کند؛ اما...!
* در واقع میخواستید یک استانداردی بگذارید که بیشتر آن اتفاق محتوایی شکل بگیرد.
هدف ما این بود که سازمان صداوسیما بیشتر بر روی تولید محتوای باکیفیت تمرکز کند. در واقع، شما میخواستید حدی تعیین کنید؛ به این معنا که اگر سازمان صداوسیما خواهان درآمد بیشتر از بخش بازرگانی باشد، در سطحی معین، دیگر چیزی نصیبش نخواهد شد. اگر موفق به انجام این کار شویم، قطعاً رسانه ملّی خود بهطور طبیعی سطح درآمدهای بازرگانیاش را کاهش خواهد داد.
نکته دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، این است که شما بهدرستی بیان کردید که اهالی رسانه و منتقدان مدتهاست مطرح میکنند که بودجهای که به تلویزیون داده میشود، بهاندازه کافی نیست. از یکطرف این بودجه را تأمین کردهاید و از طرف دیگر خواهان پاسخگویی برای کارهای غیرمحتوایی و ضعیف آن هستید. شما نکتهای مطرح کردید که ما باید به سازمان صداوسیما بر اساس برنامههای محتوایی کمک مالی کنیم. این موضوع را بیشتر توضیح دهید؛ چراکه بسیار حائز اهمیت است.
ما در چند مرحله به سازمان کمک کردیم که مربوط به مجلس دهم میشود. در تبصره 4 بودجه آن زمان، ردیفهای ارزی مشخصی درنظر گرفتیم؛ 100 میلیون یورو، 150 میلیون یورو و حتی در یک دوره تحت مدیریت آقای سرافراز، 300 میلیون یورو برای مسائل فنی سازمان تخصیص یافت. سپس این مبلغ تحت عنوان تولید آثار فاخر به کار گرفته شد.
نام سریال «سلمان فارسی» در قانون آمده است
جالب است که وقتی از سازمان صداوسیما درخواست کردیم گزارشی از آثار فاخر خود ارائه دهد، تنها دو صفحه لیست به ما ارائه کردند. بالاترین اثر فاخری که در آن دوره تولید شده بود، "بچه مهندس" بود. تا فردا اگر در مورد تخصیص ارز در تبصره 4 پرسشی پیش آمد، از آن گزارش استفاده کنیم.
حال اگر سؤالی پیش بیاید که چرا نام "سلمان" و موسی در قانون آمده است، باید بگویم آوردن نام یک سریال در قانون به طور خاص، بسیار نادر است. به خاطر این است که در گزارش قبلی، بهترین کار تولید شده توسط سازمان، "بچه مهندس" بود و این موضوع در اواخر مجلس دهم و اوایل مجلس یازدهم مطرح شد.
ما بودجه را کُددار کردیم
* در این بین، برخی نامهای دیگر مانند "سلمان" و "موسی" را به کار میبرند و از این طریق بودجه میگیرند، اما هزینهها را در جاهای دیگری صرف میکنند. آیا چنین اتفاقی افتاده است؟
من نشنیدم که کسی گزارشی ارائه دهد. دستگاههای نظارتی، از جمله دیوان محاسبات و سازمان بازرسی باید به این مسائل ورود کنند. ما بودجه را کُددار کردهایم و اگر سازمان در هر جایی هزینه کند، تخلف محسوب میشود و باید پیگیری شود. اگر کسی بخواهد بودجه کُددار ما را جابجا کند، دیگر نمیتواند، زیرا تمامی دستگاهها میتوانند سالها پس از آن، به بررسی هزینهها بپردازند.
آیا بودجه هزار میلیاردی برخی از سریالهای فاخر حقیقت دارد؟
* شما شاهد بودید که یکی از نمایندگان مجلس در مورد بودجه هزار میلیارد تومانی برای سریال «موسی» صحبت کرد. آقای رضوی تهیهکننده سریال «موسی» و برخی دیگر در واکنش به این سخنان توئیت کردند؛ آیا این اعداد و ارقام حقیقت دارند یا خیر؟
واقعاً هزینهکرد برای یک سریال فراتر از اینهاست؛ چرا که کارهای درجه یک نیاز به هزینههای درجه یک دارند، اما این هزینهها باید به شرطی صرف شود که خروجی کار نیز فاخر باشد. تیمهای زیادی در حال نظارت و کار بر روی سریال "سلمان" هستند و سایر سریالها نیز به همین شکل بررسی میشوند. درباره "موسی"، از وضعیت تولید آن اطلاعی ندارم و نمیدانم در چه مرحلهای قرار دارد. اما میدانم که تخصیصهای آن به مراتب کمتر از "سلمان" بوده و البته مراحل تصویربرداری این سریال (سلمان فارسی) هم جلوتر است.
الان اطلاعی از سریال «موسی» ندارم
* آیا گزارشی از پیشرفت این پروژهها به شما ارائه شده است؟
ما در دو یا سه مرحله از مجلس گزارش پیشرفت گرفتیم و اعضای شورا نیز در این زمینه همکاری کردند. آخرین اطلاعاتی که از پیشرفت "موسی" دارم، مربوط به هفت یا هشت ماه پیش است و در حال حاضر اطلاعات دقیقی ندارم.
ما تلاش کردهایم تا نقش نظارتی شورا تحت تأثیر رفت و آمد افراد قرار نگیرد
* کدام دوره شورای نظارت را فعالتر میدانید؟ با توجه به اینکه اشاره کردید در این دوره وارد مقولههای جدید و جدّی شدید؛ نهایتاً کدام رویهها و رویکردها را در کدام دوره مؤثرتر میدانید؟
به عنوان کسی که 8 سال تجربه کاری دارد، ما دورههای خوبی را پشت سر گذاشتیم. مثلاً دوره آقای محسنی اژهای و همکاری با آقای صفارهرندی در تولید محتوای باکیفیت بسیار مؤثر و عمیق پیش رفته است. در برخی دورهها، تحولات در برنامهها و اعضای آن به وضوح دیده میشود و البته فراز و فرودها تابعی از تغییرات سازمان صداوسیما بوده و هست. اما ما همواره بر استقلال نظارت خود تأکید داریم و تلاش کردهایم تا نقش نظارتیمان بهگونهای باشد که تحت تأثیر رفت و آمد افراد قرار نگیرد.
نگاهی به پیمایش شورا نسبت به مرجعیت خبری صداوسیما
گزارشهای مستمر ما نیز برای مقامات و مسئولین تهیه و ارسال شده است. ما در این مدت دو یا سه پیمایش گسترده انجام دادهایم که در شورای نظارت برای اولین بار اتفاق افتاده، نگاهی به نظر مردم درباره رسانه ملی داشته است. در اسفند 1401، این پیمایش با همکاری ایسپا ( مرکز تحقیقات جهاد دانشگاهی) انجام شد و در آن حدود 16 هزار نفر در سراسر کشور مورد بررسی قرار گرفتند. گزارش آن در اوایل سال 1402 منتشر شد.
در بررسی میزان مخاطب و نقشآفرینی آن، ما به تحلیل افکار عمومی در حوزه خبر پرداختیم. به عنوان مثال، چرا بالاترین میزان مخاطب در اخبار تلویزیون به خبرهای ورزشی اختصاص دارد و اعتماد به اخبار اقتصادی پایینتر است؟ با وجود اینکه کارشناسان اقتصادی بسیاری به تحلیلهای خود میپردازند، ما از مردم پرسیدیم که منبع اصلی اطلاعاتشان چیست. نتایج نشان داد که آنها معمولاً اخبار اقتصادی را از کف بازار و خیابان دریافت میکنند. پس چرا اخبار اقتصادی تلویزیون نمیتواند به عنوان مرجع اصلی شناخته شود؟
عنوان پیمایش ما "مرجعیت رسانه" بود. بعد از اخبار ورزشی، اخبار فرهنگی و اجتماعی و سپس اخبار سیاسی قرار دارند و در نهایت، اخبار اقتصادی. ما به مرجعیت خبر و افکارسنجیها در زمینه سریالها پرداختهایم و تحقیقات ما بهطور خاص درباره برخی از سریالها متمرکز بوده است. دادههای ما گاهی با اطلاعات مرکز تحقیقات و افکارسنجی صدا و سیما متفاوت بود، و ما بر جایگاه و نقش رسانه ملی تمرکز داشتیم، نه بر افراد خاص یا در افکارسنجی انتخابات برکاندیداها.
نقش صداوسیما در شکلدهی به افکار عمومی و نتیجه انتخابات غیرقابل انکار است
* با توجه به این پیمایش و تحقیقاتی که انجام دادهاید برنامههای تبلیغاتی تلویزیون تا چه اندازه توانسته تأثیری بر پرشورتر شدن انتخابات و افزایش مشارکت داشته باشد؟
در این دور از انتخابات، موضوع شهادت آیتالله رئیسی مورد بحث قرار گرفت و فضای خاصی به وجود آمد که تقریباً به مدت 20 روز تا یک ماه ادامه داشت. رسانهها نقش مهمی در ایجاد این فضا و بسیج عمومی برای مشارکت در انتخابات ایفا کردند. مناظرات نیز بهطور چشمگیری تأثیرگذار بودند. با این حال، برخی از برنامههای صدا و سیما علیرغم جنجالی بودن، ممکن است به ایجاد تنش عمومی و اثر معکوس منجر شده باشند.
براساس نظرسنجیها، حدود 65 درصد از مردم آقای پزشکیان را از طریق رسانه ملی شناخته و 52 درصد از موفقیت آقای پزشکیان را ناشی از برنامههای صداوسیما اعلام کردهاند. این آمار نشاندهنده تأثیرگذاری قابل توجه رسانهها بر نتایج انتخابات است.
بههرحال، طراحی برنامهها در صداوسیما با توجه به نوع محتوا و هدف هر برنامه متفاوت است. ما پیمایشهایی درباره انواع برنامهها از جمله برنامههای خبری، گفتوگوهای ویژه، مستندهای تبلیغاتی، برنامههای استانی و رادیویی انجام دادهایم و هر یک را بهتفکیک بررسی کردهایم. این مطالعات نشان میدهد که نقش صداوسیما در شکلدهی به افکار عمومی و نتیجه انتخابات غیرقابل انکار است.
صداوسیما بیشترین حجم آنتن را در اختیار دولتها قرار داده است
* میدانید چندی است برشی از برنامه «به اضافه یک» با اجرای محمدجعفر خسروی محل بحث قرار گرفته و موضوع «وفاق و همراهی با دولت چهاردهم» را نشانه گرفتهاند که رسانه ملّی نسبت به آن نقشآفرینی ندارد. شما در این زمینه چه ارزیابی دارید؟
صداوسیما خدمات زیادی به دولتها ارائه کرده و آنتن قابل توجهی در اختیار آنها قرار داده است. برنامههای ترکیبی و مستندهای گزارشدهی نشاندهنده این حمایت است. در واقع، صداوسیما بهطور کلی در خدمت دولتها بوده است و این موضوع فقط مختص به حال حاضر نیست؛ در طول هشت سال گذشته و در دوران دولتهای متعدد، بیشترین حجم آنتن در اختیار آنها قرار داشته است. این شامل رئیسجمهور، وزرا و معاونین آنها، و حتی استانداران نیز میشود. در هیچ نقطهای، ارادهای نبوده که نتوانند از آنتن استفاده کند.
ماجرای بازگشت چهرهها و نقش شورای نظارت بر صداوسیما
* در سال 1401، اتفاقات عجیب و غریبی در کشور رخ داد که عمدتاً به مباحث فرهنگی و هنری مربوط میشود. به ویژه در مورد هنرمندان، بسیاری از چهرهها از تلویزیون فاصله گرفتند. البته پس از مدتی این چهرهها به تدریج به تلویزیون بازگشتند. نقش شورای نظارت بر صداوسیما در بازگشت این چهرهها چه بوده است؟ آیا شورا رفتارهای پدرانهای داشت که به رفع برخی موانع کمک کند؟
این موضوع بسیار وسیع و پیچیده است و نمیتوان یک نظر کلی ارائه داد. هر چهره، برنامه و موضوعی مختص خود را دارد. برای مثال، در همین مدت اخیر، شورای نظارت وقت زیادی را به گفتوگو با چهرههای تلویزیونی اختصاص داده است و برخی از آنها نظرات و دغدغههای خود را مطرح کردهاند. در طول هشت سال گذشته، تلاش ما این بوده که با مدیران و دستاندرکاران در صداوسیما همکاری کنیم و صیانت از نیروهای خود را در اولویت قرار دهیم. متأسفانه، برخی از مشکلات به مرحلهای میرسند که دیگر راهحلی برای آنها وجود ندارد.
* مثلاً آقای فردوسیپور؟
برخی از حواشی به دلیل غفلت یا رفتارهای نادرست مدیران وقت سازمان در هدایت و راهبری سرمایه انسانی خود بوده است. این موارد باعث شده که چهرهها دچار حواشی شوند و سازمان نتواند از آنها دفاع کند.
آیا شورا در ممنوعالکاری یا توقیف برنامه و سریالی نقش دارد؟
* گاهی نیز مطرح میشود که شورای نظارت در توقیف برنامهها یا ممنوعالکاری هنرمندان تأثیرگذار بوده است. این موضوع واقعیت دارد؟
اصلاً. باید درنظر داشته باشیم که شورای نظارت بر صداوسیما برخلاف این شایعات، در کاهش ممنوعیتها و حمایت از هنرمندان نقش داشته است. ما در برخی برنامهها و موضوعات، نظرات سازمان را بر اساس ارتباطاتی که آن فرد داشته است، جمعآوری کردیم. در برخی موارد، واقعاً بهصورت فعال وارد عمل شدیم و کمکهایی ارائه دادیم.
با این حال، در مواردی نیز، برخی مسیرها برای هر نوع کمکی قبلاً مسدود شده بود و نمیتوانستیم اقدام کنیم. بهتدریج و با گذر زمان، در مورد برخی افراد توانستیم بهتدریج کمکهایی ارائه دهیم. این کمکها شامل مجموعهای از حمایتهای ترکیبی و همچنین مرور زمان بود. باید توجه داشت که هر فرد و چهره ای شرایط خاص خود را دارد.
* با توجه به نظارت صداوسیما بر نمایشخانگی، شورای نظارت نیز نقشآفرینی در این راستا دارد؟
برای اولین بار واحد جدیدی برای نظارت بر نمایشخانگی و رسانههای نوین در شورای نظارت ایجاد کردیم. این واحد نظارت به صدور مجوزهایی که ساترا انجام میدهد، مربوط میشود و در شورای نظارت متناظر با آن نیز اقدامات لازم صورت گرفته است.