بازار سرمایه در میانه تردید و بی‌اعتمادی
بازار سرمایه امروز در میانه تردید و بی‌اعتمادی عمیق، بار دیگر با فشار فروش و کاهش شدید قیمت‌ها روبرو شد؛ سهامداران امیدوار به بهبود شرایط، این‌بار هم ناامید شدند و چشم انتظار جرقه‌ای سیاسی و اقتصادی هستند که بتواند جریان پول قهر کرده را به بازار بازگرداند.

به گزارش اکو اقتصاد، بازار سرمایه امروز را با موجی از تردید و بدبینی آغاز کرد؛ هرچند صبح با خوش‌بینی وارد شده بود، اما این موج نتوانست جریان پول را همراه کند و فشار فروش، بازار را منفی کرد. سهامداران که دیروز به امید روزهای بهتر به بازار بازگشته بودند، امروز دوباره به صف فروش پیوستند و فضای بازار سرد و پرابهام باقی ماند.

این وضعیت نه یک اتفاق ناگهانی، بلکه نتیجه ترکیبی از سه عامل کلیدی است: جنگ، نرخ بهره بالا و سرکوب ارزی. این سه سلاح مخرب، بازار را به وضعیتی بی‌سابقه کشانده‌اند و موجب شده‌اند عمق سقوط قیمت‌ها به حدی برسد که بسیاری هنوز قادر به درک ابعاد آن نیستند.

با وجود این شرایط سخت، بازار به شدت نیازمند محرک‌های سیاسی و اقتصادی است. اولین محرک می‌تواند چراغ سبز پررنگ‌تری از تحولات سیاسی، به‌ویژه مذاکرات احتمالی با آمریکا باشد که هرچند مثبت یا منفی بودن مذاکره محل بحث است، اما همین روند گفتگو می‌تواند فضای بازار را منطقی‌تر کند. دومین محرک مهم، اصلاح نرخ ارز و تغییر سیاست‌های ارزی است که اگرچه هنوز نشانه‌های قوی ندارد، اما هرگونه تحولی در این زمینه می‌تواند بازار را به شدت به حرکت درآورد.

بازار امروز همچنان در انتظار یک آشتی کنان میان جریان پول و فعالان بازار است؛ پول‌هایی که به خاطر بی‌اعتمادی عمیق و ضربات متوالی، فعلاً کنار ایستاده‌اند و فقط تماشاچی شده‌اند. بدون بازگشت این پول‌ها، هر رشد کوتاه‌مدت بازار به سرعت توسط موج‌های جدید عرضه و اخبار سیاسی منفی سرکوب خواهد شد.

اگرچه قیمت‌ها در نقطه‌ای کم‌سابقه قرار گرفته‌اند و بسیاری از شاخص‌های بنیادی به کف تاریخی اشاره دارند، اما این کف قیمتی به تنهایی کافی نیست. بازار هنوز از تبعات تلخ جنگ و ناآرامی‌های سیاسی رنج می‌برد و برای خروج از این بحران به یک گشایش سیاسی و اقتصادی جدی نیازمند است.

نگاهی به گذشته نزدیک، به سال ۹۹، نشان می‌دهد که چگونه هیجان بی‌پشتوانه و سیاست‌گذاری‌های نادرست دولت، بازار را به یک سیل ویرانگر تبدیل کرد؛ تجربه‌ای که هنوز اثرات آن در دل سهامداران باقی مانده و اعتماد از دست رفته هنوز بازنگشته است. دولت به جای هدایت صحیح بازار سرمایه به عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی، آن را صرفاً ابزاری برای تامین مالی دیده است که این نگرش باعث شده بورس نتواند نقش واقعی خود را ایفا کند.

اکنون، با وجود تمام این مشکلات، گوشه‌ای از امید هنوز زنده است. شاید تغییر در سیاست‌های ارزی یا تحولات سیاسی بتواند به عنوان جرقه‌ای، بازار را از این تاریکی بیرون بیاورد. اما بدون تغییر در نگاه مدیران و سیاست‌گذاران نسبت به بازار سرمایه و ایجاد فضایی امن و شفاف برای فعالان، انتظار بهبود بلندمدت بی‌معنی خواهد بود.

بازار سرمایه تنها ویترین اقتصاد نیست؛ بلکه آلارم حساس و حیاتی وضعیت اقتصادی کشور است. اگر امروز صدای این آلارم شنیده نشود، فردا پیامدهای آن را در سراسر جامعه و اقتصاد خواهیم دید.

نویسنده: فاطمه حاج علی

0 نظر:

نظر بدهید