بورس در سایه بی‌پولی و بی‌انگیزگی
بازار سرمایه ایران در حالی پنجمین سالگرد ریزش تاریخی خود را پشت سر می‌گذارد که همچنان درگیر بی‌پولی، بی‌انگیزگی و بی‌تفاوتی نسبت به اخبار سیاسی و اقتصادی است. در شرایطی که تنش‌های منطقه‌ای و تحولات سیاسی هر روز بر دمای بازار می‌افزایند، جریان نقدینگی ترجیح می‌دهد در سایه امنیت اوراق با سود بالا باقی بماند و خبری از بازگشت سرمایه‌ها به بازار سهام نیست. آیا بازار سرمایه در انتظار یک جرقه جدید برای تغییر مسیر است یا همچنان باید روزهای تلخ و سرد خود را تحمل کند؟

به گزارش اکو اقتصاد، بازار سرمایه امروز دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، همچنان در شرایطی دشوار و پیچیده به سر می‌برد؛ روزی که شاید بتوان آن را یکی دیگر از روزهای تلخ و بی‌رمق بورس ایران نامید؛ بازاری که نه تنها از کمبود نقدینگی و بی‌انگیزگی رنج می‌برد، بلکه این روزها بیش از هر زمان دیگری به خبرهای سیاسی واکنش نشان نمی‌دهد و گویی در حالتی از بی‌تفاوتی و افسردگی است.

بازار امروز، در حالی پنجمین سالروز ریزش تاریخی خود را پشت سر گذاشت که همچنان زیر فشار سنگین اخبار سیاسی و تحولات پیچیده قرار دارد. این روزها بازار، شبیه به یک انسان افسرده است که شور زندگی در آن مرده و هر روز که می‌گذرد، غم و اندوه بیشتری بر آن سنگینی می‌کند. این وضعیت، به ویژه با خبرهایی که از گوشه و کنار به گوش می‌رسد، تشدید شده و حتی وقتی خبرهایی که می‌توانست امیدبخش باشد منتشر می‌شود، بازار واکنش مثبتی نشان نمی‌دهد.

یکی از نمونه‌های این بی‌تحرکی، واکنش بازار به صحبت‌های اخیر نماینده کشورمان در سازمان ملل، تخت روانچی بود؛ گرچه این صحبت‌ها نشانه‌هایی از عقب‌نشینی و پذیرش برخی محدودیت‌ها داشت، اما بازار بدون هیچ واکنشی به این اخبار گذشت و این نشان‌دهنده عمق بحران و افسردگی موجود در بازار است.

بازار سرمایه ایران در حال حاضر تحت فشار یک رگبار شدید خبری قرار دارد؛ رگباری از اخبار منفی و مثبت سیاسی که به شکل مکرر و بی‌وقفه به سمت بازار شلیک می‌شود. از یک طرف، تهدیدهای نظامی و افزایش تنش‌ها بین قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی، فضای ناامنی را بر بازار تحمیل کرده و از سوی دیگر، شانس مذاکرات و توافقات سیاسی که می‌تواند ریسک‌های سیاسی را کاهش دهد، گاه و بیگاه بازار را امیدوار می‌کند.

در کنار این فضای پرالتهاب سیاسی، جریان نقدینگی در بازار نیز همچنان تماشاچی است. پول‌هایی که مدت‌هاست از بازار خارج شده‌اند یا اصلاً وارد آن نشده‌اند، همچنان به دنبال فرصت‌های امن‌تر هستند. سنگر اوراق با سود ۴۰ درصد، به عنوان یک پناهگاه مطمئن برای این سرمایه‌ها عمل می‌کند و باعث می‌شود که نقدینگی وارد بازار سهام نشود. این موضوع به معنای آن است که حتی وقتی خبرهای مثبت سیاسی منتشر می‌شود، این پول‌ها رغبت به ورود به بازار ندارند و ترجیح می‌دهند در امنیت اوراق باقی بمانند.

بازار امروز پس از یک روز نسبتا آرام، با انتشار چند دسته از اخبار سیاسی و اقتصادی مواجه شد که تلاش داشت کمی از رکود و سکوت بازار بکاهد. در حوزه سیاسی، صحبت‌های پزشکیان، نایب رئیس مجلس، بازتاب گسترده‌ای داشت. این صحبت‌ها سه برداشت متفاوت را به همراه داشت: برخی معتقد بودند این صحبت‌ها اهمیت چندانی ندارد و نباید به آن زیاد توجه کرد، برخی دیگر آن را هشدارهای مهم و جدی می‌دانستند که نشان‌دهنده احتمال تشدید فشارها و تنش‌ها بر کشور است و دسته سوم آن را مقدمه‌ای برای آغاز مذاکرات و توافقات سیاسی می‌دانستند.

تحلیل‌گران خوشبین به بعد سوم این صحبت‌ها وزن بیشتری می‌دهند و بر این باورند که صحبت‌های پزشکیان و دیگر دیپلمات‌ها، نشان‌دهنده چرخش‌های مهم و در حال وقوع در سیاست خارجی است که می‌تواند در روزهای آینده منجر به آغاز مذاکرات جدید شود. این امر اگر تحقق یابد، می‌تواند تا حدی فضا را در بازار تغییر دهد و حتی رشد نسبی را به همراه داشته باشد.

با این حال، همزمان با این احتمالات مثبت، تنش‌های نظامی در منطقه نیز افزایش یافته است. آغاز مانورهای مشترک اسرائیل، آمریکا و انگلیس و تهدیدات تازه علیه غزه و حمله زمینی احتمالی، فضای نگرانی و ترس را در بازار تشدید کرده است. این وضعیت باعث شده که بسیاری از سرمایه‌گذاران با احتیاط بیشتری رفتار کنند و حتی در برابر اخبار مثبت محتاطانه برخورد کنند.

در حوزه اقتصادی، بازار به انتظار تصمیمات کلان و سیاست‌گذاری‌های مهم دولت نشسته است. فشارهای ناشی از کسری بودجه، تورم بالا و ناترازی‌های اقتصادی به حدی است که کارشناسان و تحلیل‌گران معتقدند دولت چاره‌ای جز اجرای اصلاحات جدی و سخت ندارد. برخی تحلیلگران سناریوی جراحی اقتصادی را مطرح می‌کنند که می‌تواند شامل کنترل نرخ ارز، اصلاح نظام یارانه‌ها و اصلاح قیمت سوخت باشد. این اصلاحات در صورت اجرا، می‌تواند مسیر رشد و ثبات بازار سرمایه را هموار کند، اما اجرای آنها مستلزم آرامش سیاسی و حمایت قوی از سوی نهادهای مختلف است.

نگاهی به بحران‌های گذشته بازار نیز درس‌های مهمی را به ما می‌دهد. بحران سال ۱۳۹۹ که بازار را به شدت متاثر کرد، ناشی از سقوط قیمت‌ها و از دست رفتن اعتماد سرمایه‌گذاران بود. در آن زمان، دولت با وعده‌هایی ناپایدار و سیاست‌های ناپخته، اعتماد عمومی را از دست داد و بسیاری از سرمایه‌گذاران متضرر شدند. این تجربه تلخ هنوز هم در خاطره فعالان بازار باقی است و اثرات آن در کاهش ارزش بازار دلاری شرکت‌ها و افت شدید قیمت‌ها قابل مشاهده است.

امروز اما وضعیت کمی متفاوت است؛ قیمت‌ها به نسبت شرایط اقتصادی و وضعیت بازار، در سطوحی ارزنده قرار دارند اما ضعف در اعتماد و نبود چشم‌انداز مثبت، باعث شده که بازار همچنان نتواند به شکل واقعی و پایداری بهبود یابد. بسیاری از سرمایه‌گذاران به سیاست‌های دولت و وعده‌های آن بی‌اعتماد شده‌اند و همین موضوع، بزرگ‌ترین مانع رشد بازار است.

به طور خلاصه، بازار سرمایه ایران امروز در یک شرایط سخت و پیچیده قرار دارد. فشارهای سیاسی و نظامی، مشکلات اقتصادی و کمبود نقدینگی، همگی دست به دست هم داده‌اند تا فضای بی‌اعتمادی و افسردگی بر بازار حاکم شود. با این حال، هرگونه تحول مثبت، از جمله شروع مذاکرات سیاسی و اجرای اصلاحات اقتصادی، می‌تواند به عنوان فرصتی برای تغییر مسیر بازار عمل کند.

اما تا زمانی که بازار همچنان بی‌تفاوت به اخبار مثبت و منفی باشد و جریان نقدینگی به سمت اوراق با سود تضمین شده میل داشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت بازار سرمایه به وضعیت مطلوب بازگردد. شاید لازم باشد دولت و سیاست‌گذاران اقتصادی کشور بیش از پیش به فکر راهکارهای واقعی و عملی برای ایجاد آرامش و اعتماد در بازار باشند، چرا که بدون این دو، هیچ تحول مثبتی پایدار نخواهد بود و بورس همچنان گرفتار روزهای تلخ و بی‌انگیزگی خود باقی خواهد ماند.

فاطمه حاج علی

0 نظر:

نظر بدهید