به گزارش اکو اقتصاد، بازار سرمایه امروز سهشنبه یازدهم شهریورماه ۱۴۰۴ در فضایی مثبت و پرقدرت دنبال شد؛ بازاری که پس از مدتها رکود و فشارهای پیدرپی، توانست یک روز متفاوت را رقم بزند و با ورود نقدینگی تازه و تقویت تقاضا در نمادهای شاخصساز، امید تازهای را به فعالان خود بازگرداند. اما پرسش اصلی همچنان پابرجاست: آیا این روند صعودی تازه آغازشده موقتی است یا میتواند مقدمهای برای یک تغییر مسیر پایدار و بلندمدت باشد؟
حقیقت این است که بورس تهران طی ماههای اخیر تحت تأثیر ریزشهای متوالی و فشارهای روانی و بنیادی فراوان، تا مرز فرسایش سرمایهگذاران پیش رفت. همین خستگی و تخلیه فشار فروش در نهایت سبب شد که کفهای قیمتی مستحکمی در بسیاری از نمادها شکل بگیرد و زمینه برای بازگشت نسبی بازار فراهم شود. از همینجاست که بحث «واکنش موقت» یا «شروع یک روند تازه» به موضوع اصلی محافل بورسی بدل شده است.
برخی تحلیلگران معتقدند رشد امروز صرفاً واکنشی طبیعی به افتهای عمیق هفتهها و ماههای گذشته است؛ واکنشی که بر مبنای اصول تکنیکال و پس از رسیدن به کفهای حمایتی اتفاق افتاده است. در مقابل، گروهی دیگر بر این باورند که ترکیب ارزندگی بالای سهام و ورود نسبی نقدینگی جدید میتواند نشانهای از آغاز یک روند پایدارتر باشد. این تقابل دیدگاهها، همان چیزی است که فضای بازار را پر از پرسش کرده و تصمیمگیری را برای سهامداران دشوار ساخته است.
بازار امروز در شرایطی مثبت شد که انتظار میرفت اظهارنظرهای اخیر رئیس کل بانک مرکزی و حواشی مربوط به سیاستهای ارزی، اثر منفی بیشتری بر معاملات داشته باشد. با این حال، واکنش سرمایهگذاران نشان داد که بازار در برابر این اخبار مقاومت کرده و ترجیح داده فعلاً به سمت تقاضا حرکت کند. ورود پول حقیقی در حجم قابل توجه نیز یکی از نکات متمایز معاملات امروز بود؛ اتفاقی که پس از مدتها رکود و خروج نقدینگی، بار دیگر امیدواری به جریان پول تازه را تقویت کرده است.
اما آیا این نشانهها به معنای تغییر بنیادین در روند بازار است؟ پاسخ این پرسش را میتوان در دو بخش بررسی کرد. نخست آنکه بسیاری از کارشناسان متفقالقولاند که بازار در حال حاضر به کفهای محکمی دست یافته و حتی اگر فشار فروش بازگردد، بعید است قیمتها از این محدوده فراتر افت کند. بنابراین از منظر ارزشگذاری، بسیاری از نمادها در موقعیت ارزندهای قرار دارند و این میتواند پشتوانهای برای جلوگیری از ریزشهای دوباره باشد.
بخش دوم اما به استمرار روند صعودی مربوط میشود؛ جایی که تردیدها آغاز میگردد. تجربه نشان داده که برای شکلگیری یک روند پایدار و قدرتمند، صرف ارزندگی کافی نیست. بازار به دو عامل کلیدی دیگر نیاز دارد: نخست سیگنالهای مثبت سیاسی که بتواند فضای پرریسک منطقهای و بینالمللی را تا حدی آرام کند، و دوم، خبرهای امیدوارکننده از اقتصاد داخلی بهویژه در حوزه سیاستهای پولی و ارزی. بدون این دو محرک، روند صعودی بازار هرچند آغاز شده باشد، بیشتر به یک حرکت کوتاهمدت شبیه خواهد بود تا یک موج بلندمدت.
در این میان، نقش سیاستگذار نیز تعیینکننده است. تزریق نقدینگیهای مقطعی توسط رگولاتور میتواند مانند یک «دوپینگ موقت» عمل کند و طول موج صعود را کمی افزایش دهد، اما نمیتواند تضمینکننده یک روند پایدار باشد. برخی تحلیلگران خوشبین بر این عقیدهاند که بازار با همین حمایتها آرامآرام مسیر خود را خواهد رفت و در صورت رسیدن یک خبر بنیادی مهم، میتواند جهشی پرقدرت را تجربه کند. با این حال، اغلب کارشناسان تأکید میکنند که تا زمان فراهم نشدن بسترهای سیاسی و اقتصادی لازم، نباید انتظار یک صعود انفجاری از بازار داشت.
از منظر بنیادی، تردیدی نیست که بازار در شرایط ارزندگی کمسابقهای قرار گرفته است. به گفته کارشناسان، هماکنون بیش از صد نماد بورسی وجود دارد که نسبت قیمت به درآمد (P/E) آنها در سناریوی پیشنگر کمتر از ۴ است؛ شرایطی که در تاریخ بازار سرمایه به ندرت تکرار شده است. همین موضوع باعث میشود که بسیاری از فعالان بازار با اطمینان بگویند بورس در حال حاضر به هیچوجه گران نیست و حتی در موقعیت ارزانی تاریخی قرار دارد. اما این ارزانی لزوماً به معنای رشد فوری نیست؛ چهبسا بازار برای مدتها در همین سطح بماند تا زمانیکه یک محرک قوی وارد عمل شود.
در کنار این عوامل، ریسکهای سیاسی و اقتصادی همچنان سایه سنگینی بر سر بازار دارند. از یکسو، تحولات پرشتاب خاورمیانه و خطر بروز درگیریهای جدید هر لحظه میتواند فضای بازار را متلاطم سازد. از سوی دیگر، سیاستهای ارزی و پولی دولت با ابهاماتی جدی روبهروست. نرخ بهره بالا و سرکوب ارزی در سامانه نیما از جمله عواملی است که میتواند مانع از شکلگیری یک روند صعودی پرقدرت شود. تضاد دیدگاهها میان مسئولان اقتصادی دولت نیز بر این ابهامات میافزاید؛ جایی که وزیر اقتصاد از ارز چندنرخی انتقاد میکند، اما رئیس بانک مرکزی همچنان بر آن پافشاری دارد.
به علاوه، یادآوری اظهارات گذشته مسئولان نشان میدهد که سیاستهای ارزی نهتنها اصلاح نشده بلکه گاه در مسیر تکرار اشتباهات گذشته حرکت کرده است. برای نمونه، دو سال پیش در حالی که نرخ دلار در حوالی ۵۰ هزار تومان قرار داشت، رئیس کل بانک مرکزی همان سخنانی را بر زبان آورد که امروز با دلار ۱۰۵ هزار تومانی تکرار میکند. این موضوع نهتنها اعتبار سیاستگذاری را زیر سؤال میبرد بلکه به بیاعتمادی فعالان بازار نیز دامن میزند.
سناریوی پیشرو برای بازار سرمایه به شدت به تحولات سیاسی و اقتصادی وابسته است. اگر نشانههای عقلانیت اقتصادی در سیاستگذاریهای کلان ظاهر شود و همزمان خبرهای مثبت سیاسی به بازار برسد، فنر فشرده بازار آزاد خواهد شد و میتواند بازدهیهایی فراتر از سایر بازارها به ثبت برساند. در غیر این صورت، بورس گرچه در سطحی ارزنده باقی خواهد ماند، اما احتمال دارد بازدهی آن کمتر از رقبایی همچون ارز، طلا و سکه باشد.
در نهایت میتوان گفت که بازار سرمایه امروز اگرچه روزی پرقدرت و امیدوارکننده را پشت سر گذاشت، اما آینده آن همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. روند فعلی بیش از آنکه نشانه تغییر مسیر بنیادین باشد، واکنشی طبیعی به شرایط اخیر و کفهای قیمتی است. برای تبدیل این حرکت به یک موج پایدار و بلندمدت، بازار نیازمند محرکهایی جدی در سطوح سیاسی و اقتصادی است. تا آن زمان، سرمایهگذاران باید با احتیاط و واقعبینی بیشتری به تصمیمگیری بپردازند؛ چراکه بورس ایران بار دیگر در دوراهی امید و تردید ایستاده است.
فاطمه حاج علی