به گزارش اکو اقتصاد، تلاقی فرسایش ساختاری داخلی در آمریکا و یک شورش آرام جهانی علیه هژمونی مالی واشنگتن، دلار را به یک بزنگاه حیاتی تکنیکال رسانده است. شکست حمایت در این نقطه، نه یک افت دورهای، بلکه میتواند نشانهای از یک تغییر پارادایم ساختاری در نظم پولی جهانی باشد.
نقص ساختاری آمریکا: مارپیچ بدهی
قدرتمندترین تهدید برای دلار آمریکا نه از خارج، بلکه از داخل نشأت میگیرد؛ از یک نقص ساختاری که محصول چندین دهه سیاستگذاری است: یک مسیر مالی ناپایدار. پیشبینیهای بلندمدت «دفتر بودجه کنگره» (CBO) نشان میدهد که بدهی عمومی آمریکا تا سال ۲۰۳۴ از ۱۱۶ درصد تولید ناخالص داخلی فراتر خواهد رفت. این روند عمدتاً ناشی از کسریهای ساختاری در هزینههای اجباری برنامههایی مانند «تأمین اجتماعی» و «مدیکر» (بیمه درمانی سالمندان) است. این موضوع فراتر از سیاستهای حزبی است؛ یک بمب ساعتی جمعیتی و مالی که ریشه در سالخوردگی جمعیت و بنبست سیاسی برای اصلاح این برنامهها دارد.
سیاستهای اخیر مانند یک شتابدهنده قدرتمند عمل کردهاند. «کمیته بودجه مسئولانه فدرال» تخمین میزند که تنها طرحهای پرزیدنت ترامپ میتواند بیش از ۵ تریلیون دلار در دهه آینده به بدهیها اضافه کند. این بار فزاینده، با معمای کنونی فدرال رزرو تشدید میشود: بانک مرکزی که با اقتصادی در حال کند شدن و ریسک رکود تورمی مواجه است، مجبور به یک چرخش «داویش» (انبساطی) شده و با کاهش نرخ بهره، مزیت بازدهی دلار را از بین میبرد. این یک ریسک تئوریک نیست؛ بازارها همین حالا در حال قیمتگذاری مجدد دلار بر اساس این واقعیت هستند.
شورش جهانی و معمای پترودلار
در حالی که آمریکا دلار را از درون تضعیف میکند، سایر نقاط جهان جستجوی خود را برای یافتن جایگزینها تسریع کردهاند. استفاده ابزاری از تجارت و امور مالی توسط دولتهای متوالی آمریکا، کاتالیزوری برای یک شورش آرام اما مصمم جهانی علیه هژمونی دلار بوده است.
چین و روسیه در خط مقدم این حرکت قرار دارند و به طور سیستماتیک استفاده از یوآن و روبل را در تجارت دوجانبه، به ویژه در بخش حیاتی انرژی، افزایش دادهاند. بر اساس دادههای (صندوق بینالمللی پول) (IMF COFER)، اگرچه دلار همچنان با حدود ۵۸ درصد، سهم غالب را در ذخایر ارزی جهانی دارد، اما این سهم برای دو دهه در حال کاهش تدریجی بوده است. تغییر کلیدی، نه فقط در ذخایر، بلکه در جریان تجارت است: تراکنشهای غیردلاری در حال افزایش هستند، حتی اگر سهم یوآن در ذخایر جهانی زیر ۳ درصد باقی بماند.
نکته حیاتی این است که این جنبش دیگر به رقبای آمریکا محدود نمیشود. در یک تغییر تاریخی، عربستان سعودی - که از دهه ۱۹۷۰ محور اصلی سیستم پترودلار و عامل پیوند دلار به بازار جهانی نفت بوده - اعلام کرده که آماده بررسی تسویه فروش نفت با ارزهای دیگر است. هرچند سلطه دلار در تجارت انرژی فعلاً پابرجاست، اما این یک ترک در شالوده برتری آن است.
در همین حال، اتحادیه اروپا که یورو در آن بر اساس دادههای سوئیفت بیش از ۲۲ درصد از پرداختهای جهانی را به خود اختصاص داده، به دنبال «خودمختاری استراتژیک» برای تقویت نقش جهانی یورو است. قدرتهای نوظهوری مانند هند نیز فعالانه در حال ترویج تسویههای تجاری مبتنی بر روپیه هستند. گسترش بلوک بریکس پلاس نیز به این جنبش یک پلتفرم سیاسی بخشیده تا تلاشها برای ایجاد یک دنیای پولی چندقطبی هماهنگ شود.
جدول ۱: نیروهای همگرایی که بر دلار آمریکا فشار میآورند
تأثیر بر دلار (DXY)
|
محرکهای کلیدی (خارجی جهانی)
|
محرکهای کلیدی (داخلی آمریکا)
|
نیرو
|
منفی 📉 (اعتماد بلندمدت را از بین میبرد)
|
متنوعسازی ذخایر بانکهای مرکزی و فاصله گرفتن از اوراق خزانه آمریکا (دادههای IMF COFER).
|
کسریهای ساختاری (دادههایCBO)، شتابگرفته با کاهش مالیاتهای بدون پشتوانه، افزایش بدهی.
|
فرسایش مالی
|
منفی 📉 (مزیت بازدهی را کاهش میدهد)
|
حفظ سیاستهای نسبتاً باثبات یا انقباضی کمتر توسط سایر بانکهای مرکزی.
|
کاهش نرخ بهره فدرال رزرو برای مقابله با کندی رشد و ریسک رکود تورمی.
|
سیاست پولی انبساطی
|
منفی 📉 (تقاضای ساختاری جهانی را کاهش میدهد)
|
دلارزدایی (چین/روسیه)، ترک در سیستم پترودلار (عربستان)، خودمختاری اروپا، ظهور بریکس پلاس.
|
استفاده ابزاری از تحریمها و تعرفهها.
|
تغییرات ژئوپلیتیک
|
مشروطاً مثبت 📈 (فرار کوتاهمدت به سمت دارایی امن)
|
یک بحران عمیق جهانی میتواند موقتاً بر سایر عوامل غلبه کند.
|
نقش تاریخی به عنوان پناهگاه نهایی در بحرانهای جهانی.
|
وضعیت پناهگاه امن
|
نموداری که روایت را تأیید میکند
این تلاقی نیروهای بنیادین قدرتمند، دقیقاً همان چیزی است که در نمودار بلندمدت شاخص دلار (DXY) منعکس شده است. در تایم فریم فصلی (Quarterly)، شاخص در حال آزمودن یک سطح حمایتی حیاتی در حدود ۹۶-۹۷ است؛ یک «خط قرمز» که از همگرایی یک کانال صعودی دهساله و یک الگوی مثلثی چندساله تشکیل شده است.
این صرفاً یک نمودارخوانی ساده نیست. دادههای «کمیسیون معاملات آتی کالا» (CFTC) نشان میدهد که موقعیتگیری معاملهگران سفتهباز به طور فزایندهای علیه دلار بوده که بازتابی از فرسایش اعتماد بنیادین در بازار است. شکست قاطع این منطقه حمایتی در یک کندل فصلی، یک تأیید تکنیکال قدرتمند از سیگنالی خواهد بود که بنیادهای اقتصادی از قبل فریاد میزنند: روند صعودی سکولار دلار که پس از بحران ۲۰۰۸ آغاز شد، ممکن است به پایان رسیده باشد.
نتیجهگیری: پژواک دهه ۱۹۷۰
سلطنت دلار به عنوان ارز ذخیره بلامنازع جهان، با جدیترین چالش خود در یک نسل روبروست. شباهتها با اوایل دهه ۱۹۷۰ قابل توجه است: در آن زمان، کسریهای مالی و تجاری ناپایدار آمریکا که با هزینههای جنگ ویتنام تشدید شده بود، حفظ پیوند ثابت دلار با طلا را غیرممکن ساخت و به فروپاشی سیستم «برتون وودز» منجر شد. امروز، کسریهای ساختاری داخلی، همراه با یک عقبنشینی جهانی در برابر رهبری مالی آمریکا، سوالات بنیادین مشابهی را در مورد پایداری بلندمدت سیستم فعلی ایجاد میکند.
سناریوی پایه، نه یک سقوط ناگهانی، بلکه شتاب گرفتن یک گذار آهسته و فرسایشی به سمت یک نظم پولی چندقطبی است. این چشمانداز جدید احتمالاً شامل چندین بلوک ارزی کلیدی - دلار، یورو و یوآن - خواهد بود که برای نفوذ با یکدیگر رقابت میکنند و منجر به نوسانات بیشتر و نیازهای پیچیدهتر برای پوشش ریسک در شرکتهای بینالمللی میشود. سناریوی جایگزین اما همچنان ممکن است: در صورت وقوع یک بحران سیستمی شدید که منشأ آن خارج از ایالات متحده باشد، دلار میتواند به طور موقت رالی کند. این به این دلیل است که بازار اوراق خزانه آمریکا، علیرغم تمام ضعفهایش، تنها دارایی مالی جهانی است که به اندازه کافی عمیق و نقدشونده است تا بتواند یک فرار گسترده به سمت دارایی امن را جذب کند.
برای سرمایهگذاران، شرکتها و دولتها، پیام واضح است: دوران اتکا به یک دلار همواره قوی و باثبات به پایان رسیده است. برنامهریزی استراتژیک اکنون باید یک محیط ارزی چندپارهتر و پرنوسانتر را در نظر بگیرد. سلطنت پادشاه دیگر تضمینشده نیست

امیررضا اعطاسی
کارشناس ارشد مهندسی و مدیریت ساخت