به گزارش اکو اقتصاد به نقل از تسنیم، رکوردهای پیاپی قیمت طلا و سکه، بخش قابلتوجهی از مردم را به نقطهای رسانده که احساس میکنند اگر امروز وارد بازار نشوند، فردا از قافله جا میمانند. ترس از عقب افتادن و بیاعتمادی به آینده ریال، بسیاری را به سمتی هل داده که نامش «طلا»ست، اما شکلش دیگر شباهتی به ویترینهای سنتی ندارد.
در این میان، پلتفرمهای آنلاین فروش طلا درست روی همین ترس سوار شدهاند؛ با وعدههایی از جنس خرید آسان، نگهداری امن و نقدشوندگی فوری. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا این سادگی، بهای پنهانی ندارد؟
آنچه امروز در بازار طلای آنلاین جریان دارد، صرفاً یک تغییر شکل در خرید و فروش نیست؛ با مدلی مواجهیم که مرز میان «معامله کالا» و «فعالیت شبهبانکی» را بهطور خطرناکی مخدوش کرده است.
مردم پول پرداخت میکنند، طلا تحویل نمیگیرند، داراییشان را در اختیار پلتفرم میگذارند و در عوض انتظار دارند هر زمان که اراده کردند، بدون اصطکاک نقد شوند.
در این سازوکار، پلتفرمها بدون آنکه زیر بار الزامات نهادهای پولی بروند، عملاً همان کارکرد را بازتولید میکنند؛ تفاوت فقط در این است که ریسک نگهداری، تطابق دارایی و بدهی و نقدشوندگی، بیسروصدا به سمت مردم منتقل شده است.
تب «خرید طلا با یک کلیک» حالا دیگر یک مد زودگذر نیست. ابلاغ دستورالعملهای جدید برای ساماندهی پلتفرمهای فروش آنلاین طلا، نشان میدهد سیاستگذار نیز به این نتیجه رسیده که ادامه این مسیر بدون مداخله، به بحران ختم میشود.
دستورالعملهایی که با محوریت بانک مرکزی و همراهی قوه قضائیه تدوین شدهاند، صراحتاً بر مهار خالیفروشی، معاملات صوری و نوسانسازی مصنوعی تمرکز دارند؛ بازاری که در سالهای اخیر، بهویژه زیر فشار تورم و انسداد بازارهای موازی، به مقصد سرمایههای خرد تبدیل شده است.
وقتی طلا از پناهگاه امن به زمین بازی سوداگری تبدیل شد
طلا در اقتصاد ایران همواره آخرین پناه سرمایههای نگران بوده است. اما با انتقال این پناهگاه سنتی به بستر اپلیکیشنها، ماهیت بازار تغییر کرد. خرید طلا دیگر به معنای لمس فلز، دریافت فاکتور و اطمینان از عیار نیست؛ بلکه به خرید عددی روی صفحه موبایل تقلیل یافته است.
در ظاهر، همهچیز ساده و بیدردسر است؛ حتی میشود چند سوت طلا خرید. اما پشت این ویترین براق دیجیتال، پرسشهایی جدی درباره مالکیت، پشتوانه، تحویل و مسئولیت در روز بحران شکل گرفته است.
خالیفروشی؛ قلب تپنده بحران طلای آنلاین
خط قرمز اصلی در دستورالعملهای جدید، «خالیفروشی» است؛ فروش داراییای که وجود خارجی آن برای خریدار روشن نیست. در بسیاری از پلتفرمها، طلا فروخته میشد بیآنکه الزام روشنی برای تطابق آن با موجودی واقعی خزانه وجود داشته باشد.
نتیجه چنین مدلی، بازاری بود که میتوانست با چند نمودار و اعلان قیمتی، تقاضای کاذب بسازد و بر بازار واقعی اثر بگذارد، بیآنکه حتی یک گرم طلا جابهجا شود. اینجاست که بازار مجازی از سرمایهگذاری فاصله میگیرد و به ابزار نوسانسازی تبدیل میشود.
مالکیت روی هوا؛ مردم دقیقاً چه چیزی خریدهاند؟
یکی از جدیترین ایرادهای بازار طلای آنلاین، ابهام در مالکیت است. در بسیاری از موارد، خریدار نه سند مستقل دارد، نه قبض انبار قابل استعلام و نه داراییای که خارج از پلتفرم معنا داشته باشد. آنچه وجود دارد، عددی است در یک داشبورد دیجیتال.
تا وقتی شرایط عادی است، این ابهام پنهان میماند؛ اما تجربه نشان داده بحران دقیقاً جایی است که مالکیت باید اثبات شود، نه صرفاً نمایش داده شود.
در صورت اختلاف حقوقی، تعطیلی پلتفرم یا اعمال محدودیتهای بیرونی، نبود سند مستقل میتواند سرمایه مردم را وارد مسیرهای پیچیده و فرسایشی کند.
نقدشوندگی 24 ساعته؛ وعدهای که قانون آن را قبول ندارد
فعالیت شبانهروزی، یکی از اصلیترین ابزارهای تبلیغاتی پلتفرمهای طلاست؛ در حالی که بازار رسمی طلا چنین ساختاری ندارد. دستورالعملهای جدید بهصراحت تلاش دارند این دوگانگی را مهار کنند، زیرا بازار 24 ساعته بدون پشتوانه، بستری آماده برای دستکاری قیمت و سوءاستفاده است.
قیمتسازی در ساعاتی که بازار مرجع تعطیل است، عملاً بر دادههای داخلی پلتفرمها استوار میشود، نه کشف قیمت واقعی. از سوی دیگر، تجربه تمام بازارهای مالی نشان داده که نقدشوندگی، دقیقاً در روز بحران فرو میریزد؛ زمانی که همه همزمان قصد خروج دارند.
سرمایههای خرد؛ بمب ساعتیِ نادیدهگرفتهشده
برخی میگویند این بازار آنقدر بزرگ نیست که تهدیدی برای اقتصاد کلان باشد؛ اما مسئله اصلی، حجم نیست، ترکیب است. این بازار محل تجمیع سرمایههای خرد است؛ داراییهایی که برای صاحبانشان خط قرمز معیشتاند.
تجربه مؤسسات مالی غیرمجاز نشان داده بحرانها لزوماً از بازیگران بزرگ شروع نمیشوند؛ بلکه از جایی آغاز میشوند که ریسک خرد، پراکنده و نادیده گرفته شده است.
مجوز داریم، نظارت نداریم
مجوز کسبوکاری، جایگزین تنظیمگری مالی نمیشود. بازاری که بهصورت 24 ساعته دارایی مردم را نگه میدارد، باید نسبت موجودی واقعی طلا به تعهداتش روشن، حسابرسیپذیر و قابل راستیآزمایی باشد. در وضعیت فعلی، نه نهاد ناظر واحدی وجود دارد و نه سناریوی شفافی برای روز بحران.
این خلأ، بازار را به حسن نیت فعالانش گره زده؛ مدلی که شاید در روزهای رونق دوام بیاورد، اما در تنشهای واقعی فرو میپاشد.
دستورالعمل جدید؛ آتشنشانی یا بازطراحی بازار؟
بر اساس ضوابط تازه، فروش طلا تنها تا سقف موجودی واقعی مجاز است، تحویل فیزیکی یا سپردهگذاری باید در بازه زمانی مشخص انجام شود و فعالیت بدون مجوز تخلف محسوب خواهد شد. همچنین، راستیآزمایی تراکنشها و مقابله با پولشویی در دستور کار قرار گرفته است.
با این حال، پرسش همچنان باقی است: این مقررات درمان ریشهایاند یا واکنشی دیرهنگام؟ حافظه اقتصاد ایران از تجربه مؤسسات مالی غیرمجاز هنوز تازه است.
هشدار پایانی؛ بازار منتظر بحران نمیماند
بازار طلای آنلاین امروز هنوز در نقطهای ایستاده که میتوان آن را تنظیم کرد؛ پیش از آنکه به مسئلهای اجتماعی تبدیل شود. ادامه فعالیت بدون چارچوب شفاف و مرجع پاسخگو، تهدیدی مستقیم برای امنیت دارایی خانوارهاست.
اقتصاد ایران هزینه تعلل در نظارت را یکبار پرداخته است. اگر قرار است این تجربه تکرار نشود، قواعد بازی باید پیش از خرج شدن اعتماد مردم روشن شود؛ نه بعد از آن.