خصوصی‌سازیِ بهره‌ور یا جابه‌جایی مالکیت؟
بازنگری در مسیر خصوصی‌سازی دوباره در مرکز توجه قرار گرفته است.

به گزارش اکو اقتصاد، بازنگری در مسیر خصوصی‌سازی دوباره در مرکز توجه قرار گرفته است؛ مسیری که به‌گفته کارشناسان، اگر به بهبود بهره‌وری، افزایش سرمایه‌گذاری و ارتقای حاکمیت شرکتی منجر نشود، صرفاً «جابه‌جایی مالکیت» خواهد بود و نه «اصلاح ساختار». محور مسئله در سه نقطه خلاصه می‌شود: کیفیت فرآیند واگذاری، اهلیت خریدار، و الزامات پس از واگذاری. تجربه سال‌های گذشته نشان داده هرجا رقابت واقعی در قیمت‌گذاری شکل گرفته، تعهدات سرمایه‌گذاری و حفظ اشتغال به‌صورت شفاف در قرارداد آمده و سازوکار نظارت مؤثر بوده، خروجی بهبود ظرفیت تولید، نوسازی تجهیزات و ارتقای استاندارد گزارشگری مالی بوده است؛ و هرجا واگذاری به بنگاه‌های شبه‌دولتی یا فاقد برنامه عملیاتی رسیده، نتیجه به انحصار، کاهش شفافیت و قفل‌شدن سرمایه در دارایی‌های غیرمولد نزدیک شده است.

در خط اول اصلاح، نحوه عرضه اهمیت دارد: واگذاری‌های خرد و قابل معامله در بورس با حضور بازارگردان و الزام به افشای اطلاعات، امکان مشارکت سرمایه‌گذاران و کشف قیمت بهتر را فراهم می‌کند؛ در مقابل، عرضه‌های بلوکی بدون رقابت و با شروط مبهم، ریسک انتقال رانت را بالا می‌برد. از سوی دیگر، «اهلیت» باید از شعار به چک‌لیست عملیاتی تبدیل شود: سوابق مدیریتی در صنعت مربوطه، توان تأمین مالی، نسبت‌های کفایت سرمایه، برنامه نوسازی و اهداف کمی سرمایه‌گذاری (مثلاً درصدی از فروش سالانه یا سقف معین برای سرمایه‌گذاری ثابت). برای جلوگیری از سفته‌بازی، قفل شدن بخشی از سهام مدیریتی و ممنوعیت فروش زودهنگام تا تحقق تعهدات تولید و اشتغال می‌تواند گره‌گشا باشد.

بعد از واگذاری، زمین بازیِ حکمرانی تعیین‌کننده است: ترکیب هیئت‌مدیره مستقل، کمیته‌های حسابرسی و ریسک، افشای معاملات با اشخاص وابسته، و ارائه برنامه سالانه بهره‌وری (شاخص‌هایی مانند بهره‌وری نیروی کار، بازده دارایی‌ها، شدت انرژی و نسبت هزینه‌های تعمیر و نگهداری به فروش). پیوند خصوصی‌سازی با بازار بدهی نیز اهمیت دارد؛ شرکتِ تازه‌واگذار‌شده اگر بتواند اوراق برای نوسازی خطوط یا بهینه‌سازی انرژی منتشر کند، با تضمین‌های شفاف بیمه‌ای و بانکی به‌جای فروش دارایی، از مسیر حرفه‌ای تأمین مالی عبور می‌کند.

 قضاوت درباره موفقیتِ خصوصی‌سازی باید داده‌محور باشد: افزایش سرمایه‌گذاری ثابت، رشد صادرات یا سهم بازار داخلی، کاهش شدت انرژی، ارتقای کیفیت محصول و ثبات اشتغال در افق سه تا پنج‌ساله. اگر سیاست‌گذار، ناظر بازار و خریدار بر همین شاخص‌های قابل سنجش هم‌داستان شوند، خصوصی‌سازی می‌تواند موتور بهره‌وری باشد؛ در غیر این صورت، خطر تکرار چرخه‌ای از مالکیت‌های جابه‌جا‌شده و ارزش‌افزوده ازدست‌رفته همچنان پابرجاست.

زهرا مالمیر

0 نظر:

نظر بدهید