به گزارش اکو اقتصاد، در حاشیه نمایشگاه متافو، پنل تخصصی «فرصتها و چالشهای تأمین مالی زیستبوم دانشبنیان در اقتصاد کشور» با محوریت نقش صنایع بزرگ بهویژه فولاد مبارکه در پیوند دادن بنگاههای سنتی با شرکتهای فناور برگزار شد. در این نشست، علیرضا دلیری بهعنوان نخستین سخنران، سپس روحالله ذوالفقاری و در ادامه موسیالرضا ابوچناری دیدگاههای خود را درباره وضعیت تأمین مالی نوآوری در کشور تشریح کردند. دلیری در ابتدای این پنل با اشاره به شکلگیری ابزارها و بسترهای جدید در بازار پول و سرمایه، از جمله «بورس ایده» و سازوکارهای نوین تأمین مالی، گفت: این زیرساختها میتوانند به کانالی برای تجاریسازی ایدهها تبدیل شوند، به شرط آنکه اکوسیستم نوآوری از نظر تیمسازی و دانش مالی تقویت شود. او تأکید کرد که انگیزه و پیگیری صاحبان ایده در کنار این زیرساختها، عامل مهمی است که میتواند محصول را از مرحله ایده به مرحله «لانچ» و ورود واقعی به بازار برساند. به گفته دلیری، در سالهای اخیر با وجود مشکلات جدی کشور در تأمین مالی بخش سنتی اقتصاد، در حوزه نوآوری و شرکتهای دانشبنیان، ابزارهای قابل توجهی برای تأمین مالی ایجاد شده است؛ اما چالشی مهم همچنان پابرجاست: بسیاری از تیمهای فناور، تسلط کافی بر مباحث تخصصی مالی، تأمین مالی و بازاریابی ندارند و همین موضوع باعث میشود نتوانند طرح خود را برای سرمایهگذاران بهدرستی صورتبندی و عرضه کنند. وی راهحل را در کنار هم قرار گرفتن تیمهای تکنیکال با متخصصان مالی و بازاریابی دانست تا یک «تیم کامل» برای تجاریسازی شکل بگیرد و افزود: یک استارتآپ موفق باید هم فناوری را بداند، هم تأمین مالی را بشناسد و هم از بازار سر دربیاورد؛ این دقیقاً همان ضعفی است که در اکوسیستم نوآوری ما دیده میشود. در ادامه پنل، روحالله ذوالفقاری با اشاره به اینکه این نشست در فضای نمایشگاه متافو و در مجاورت صنایع بزرگ معدنی و فلزی برگزار میشود، به دوگانه «هدررفت نوآوری» و «فقر فناوری در صنعت» پرداخت. او گفت: «از یک طرف استارتآپها و شرکتهای فناور داریم که ایده و خلاقیت فراوانی تولید میکنند، اما بسیاری از این ایدهها در نهایت تأمین مالی نمیشوند و به اقتصاد واقعی و خلق ارزش منتهی نمیگردند. از طرف دیگر، صنایع سنتی ما به فناوریهای نو دسترسی مؤثر پیدا نمیکنند و در عمل با کمبود فناوری مواجهاند.» ذوالفقاری نقش نهادهای میانجی مانند صندوق نوآوری، صندوقهای پژوهش و فناوری، صندوقهای جسورانه بورسی و سازوکارهای موجود در بازار سرمایه را در این میان مهم دانست و افزود این نهادها میتوانند پلی میان نوآوران و بنگاههای بزرگ بسازند. با این حال، او تأکید کرد که صرف وجود این نهادها کافی نیست و باید «همرسانی هدفمند» میان صنایع سنتی و شرکتهای دانشبنیان اتفاق بیفتد. وی در تشریح چالشهای اقتصادی پیش روی تأمین مالی شرکتهای فناور، به تورم بالا و «گرانی پول» اشاره کرد و گفت: «وقتی نرخ بهره تأمین مالی چندده درصدی است، بسیاری از کسبوکارهای نوآور اساساً توان بازپرداخت چنین منابعی را ندارند.» او یکی از نیازهای حیاتی این حوزه را «پول صبور» دانست؛ سرمایهای که زمان لازم را در اختیار فناوری میگذارد تا وارد فرآیند تولید شود، بهرهوری را افزایش دهد و سپس بازده اقتصادی ایجاد کند. ذوالفقاری همچنین ساختار بازار سرمایه را برای شرکتهای کوچک و فناور ناکافی دانست و توضیح داد: «بازار سرمایه ما عمدتاً برای شرکتهای بزرگ طراحی شده؛ شرکتهایی که باید چندهمتی شوند تا بتوانند وارد بورس شده و از طریق عرضه سهام تأمین مالی کنند. در مقابل، بسیاری از صندوقهای جسورانه هم بیشتر به حوزه فناوری اطلاعات و استارتآپهای دیجیتال متمایلاند و بخشهای صنعتی، معدنی و فناوریهای سختافزاری کمتر دیده میشوند.» در بخش پایانی پنل، موسیالرضا ابوچناری به آسیبشناسی روند شکلگیری شتابدهندهها و صندوقهای جسورانه در سالهای اخیر پرداخت و درباره این انتقاد که «ویسی و شتابدهنده مد شده و برخی آمدهاند و رفتهاند» گفت مجموعهای از عوامل در این روند نقش داشته است. او یکی از دلایل کندی و بیثباتی در این حوزه را «عدم شفافیت اطلاعات و نبود نظام منسجم اعتبارسنجی» عنوان کرد و توضیح داد: «در بسیاری از کشورها دادههای کافی برای ارزیابی سوابق تیمها و افراد وجود دارد و اگر کسی خطا کند، عواقبش متوجه او میشود. اما در کشور ما هر سرمایهگذار یا نهاد مالی، تقریباً از نقطه صفر باید شروع به بررسی کند و همین موضوع زمان و هزینه تصمیمگیری را بالا میبرد.» ابوچناری با اشاره به تجربه فعالیت هم در حوزه تسهیلاتدهی و هم در سرمایهگذاری خطرپذیر افزود: «معمولاً کارآفرینان ابتدا همه درها را برای گرفتن وام میزنند و وقتی خود را پرریسک میبینند به سراغ سرمایهگذاری جسورانه میآیند. طبیعی است که در چنین شرایطی، سبد ایدههای ارائهشده به ویسیها ریسک بالاتری دارد و انتخاب پروژههای واقعاً جذاب دشوارتر میشود.» او همچنین به نقش صنایع بزرگ و گاه «دستوری» بودن ورود برخی از آنها به حوزه CVC و سرمایهگذاری نوآورانه اشاره کرد و گفت: «گاهی لازم است برای شکلگیری یک الگوی جدید، از رودربایستی و اجبار نرم استفاده شود تا روندی راه بیفتد. امروز برخی از همان صنایعی که چند سال پیش با تردید وارد این حوزه شدند، حالا بهخوبی متوجه شدهاند که ورود تیمهای نوآور از طریق CVCها چه ارزش افزودهای برای کسبوکارشان ایجاد میکند.» در جمعبندی این پنل در فولاد مبارکه، هر سه سخنران بر این نکته تأکید کردند که نوآوری دیگر یک انتخاب لوکس نیست، بلکه الزامی استراتژیک برای بقا و رشد صنایع بهویژه در حوزه معدن و فولاد است. ایجاد زبان مشترک میان فناوران، متخصصان مالی، مدیران صنعتی و فعالان بازار سرمایه؛ تکمیل تیمهای استارتآپی با حضور متخصصان تأمین مالی و بازاریابی؛ استفاده جدیتر بنگاههای بزرگ از مشوقهای قانونی و مالیاتی برای توسعه تحقیق و توسعه؛ و تقویت نهادهای میانجی و ابزارهای «پول صبور» از جمله محورهایی بود که بهعنوان راهکارهای عملی برای تقویت تأمین مالی زیستبوم دانشبنیان در اقتصاد ایران مطرح شد.