به گزارش اکو اقتصاد،متن کامل یادداشت فاطمه پاسبان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه کشاورزی و غذایی را در ادامه بخوانید:
این روزها اعلام تعرفههای ایالات متحده که به آن «جنگ تعرفهای» یا «جنگ تجاری» نیز گفته میشود، واکنشهای زیادی به همراه داشته است. طبق آمار و اطلاعات منتشرشده در آمریکا، عمدتا تحلیلهایی که صورت گرفته بر بخش کشاورزی و غذا تمرکز دارد. تأکید بر این نکته ضروری است که در آمریکا بیشتر سیاستگذاران اقتصادی در حال بررسی آثار این اقدامات بر اقتصاد داخلی و به ویژه بر کشاورزان آمریکایی هستند و هنوز تحلیلها وارد مرحله بررسی تهدیدها یا فرصتهایی که ممکن است برای سایر کشورها ایجاد شود نشدهاند، و بیشتر در حد کلیگویی باقی ماندهاند.
اما اگر بخواهیم از دیدگاه نظری و تجربی به تعرفهها به عنوان ابزاری برای سیاستگذاری نگاه کنیم، طبیعتاً هرگونه افزایش تعرفه بر واردات باعث افزایش قیمت کالاها میشود و این افزایش قیمت به مصرف کننده نهایی منتقل خواهد شد. تعرفههایی که آمریکا وضع کرده، بسته به کشور مبدأ و نوع کالا متفاوت است و از ۱۰ درصد تا ۹۹ درصد گزارش شده است.
در مورد تأثیر آن بر بخش کشاورزی، بررسیهایی که صورت گرفته نشان میدهد حداقل در برخی محصولات کشاورزی افزایش تعرفه ورود داشتهایم. این موضوع به طور طبیعی به افزایش قیمتها منجر خواهد شد، اما اینکه این افزایش قیمت تا چه میزان بر مصرفکننده تأثیر بگذارد، بسته به شرایط بازار داخلی و جهانی متفاوت خواهد بود. تمام مطالعات نشان میدهند افزایش قیمتهای خارجی به ویژه در ایران، به بازار داخلی نیز منتقل میشود و بر قیمتها اثرگذار خواهد بود.
همچنین، باید دید که این افزایش قیمت بر کدام محصولات یا نهادههای کشاورزی، تجهیزات، ماشینآلات یا فناوریهایی که وارد کشور میشوند تأثیر میگذارد. این مسائل باید بررسی شوند و تأثیر آنها بر زنجیره تأمین غذا مورد تحلیل قرار گیرد. البته تاکنون در این حوزه پژوهشهای علمی دقیقی انجام نشده است که بتوان برآوردی از میزان تأثیر این تغییرات ارائه داد. اما به طور طبیعی میتوان انتظار داشت که در کوتاهمدت افزایش قیمت در بازار رخ دهد.
کشورهایی که به بازار جهانی برای تأمین غذا، تجهیزات و فناوری وابسته هستند، طبیعتا با افزایش قیمت مواجه خواهند شد. سایر کشورها نیز احتمالاً در واکنش به اقدامات آمریکا، متقابلا تعرفههای خود را افزایش خواهند داد و این امر میتواند بازار جهانی را مختل کرده و موجب ایجاد نااطمینانی شود. چنین جنگهایی باعث میشود که تصمیم گیری و سیاستگذاری برای کشورها دشوارتر شود، چون آیندهای نامعلوم در پیش دارند.
این وضع موجب میشود کشورها نسبت به اقدامات متقابل چین، هند یا ژاپن در برابر آمریکا واکنش نشان دهند. از آنجا که امکان پیشبینی دقیق وجود ندارد، این نااطمینانی برنامهریزی را برای کشورها دشوار میکند. وقتی کشوری نتواند ریسک و خطرات پیش رو را برآورد کند، طبیعتاً تصمیم گیری و برنامهریزی مؤثر نیز دشوار خواهد شد.
در نهایت، این شرایط ممکن است اثر منفی بر بازار جهانی محصولات کشاورزی بگذارد و مانع تصمیمگیری مؤثر در کوتاه مدت شود. البته در کنار همه این مسائل، باید به موضوع تغییرات اقلیمی نیز توجه داشت که آن هم بر بخش کشاورزی اثرگذار است.
در کشور ما نیز، سالهاست که به نوعی در حال دور زدن تحریمها هستیم.یعنی در عمل ما مالیاتی غیررسمی بر واردات از سایر کشورها پرداخت میکنیم. از آنجا که عضو سازمان تجارت جهانی نیستیم، الزامی به رعایت سقف ۱۰ درصدی تعرفهها نداریم. بنابراین، با توجه به شرایط تحریمی، ممکن است تأثیرگذاری تعرفههای آمریکا برای ما به اندازه دیگر کشورها محسوس نباشد، به ویژه اگر واردات ما بیشتر در حوزه کشاورزی باشد.
در حقیقت اگر بخواهیم به موضوع دقیقتر نگاه کنیم، باید گفت که براساس اطلاعات منتشرشده، تعرفههای وضعشده از سوی آمریکا بر کالاهایی مانند مواد غذایی خشک، آلو خشک، بیسکویت، خیارشور و رب گوجهفرنگی،فقط شامل حدود ۸۴ تن بوده است. این عدد از نظر حجم تجارت بسیار ناچیز است. اما با این حال، همین موضوع میتواند برای ما یک فرصت محسوب شود، به شرط آن که بتوانیم از آن به درستی بهرهبرداری کنیم.
برای بسیاری از کشورها، این وضعیت میتواند یک فرصت جدید برای ورود به بازارهای تازه باشد. بهعنوان مثال، اگر چین پیشتر محصولات غذایی را از آمریکا وارد میکرد و اکنون به دلیل تعرفههای سنگینی که وضع شده، دیگر برایش واردات از آمریکا صرفه اقتصادی نداشته باشد، طبیعتا به دنبال بازارهای جایگزین خواهد گشت تا بتواند کالاهایی با قیمت پایینتر وارد کند. این وضعیت میتواند برای ما یک فرصت مهم به شمار رود؛ بهویژه اگر بتوانیم با برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب، وارد بازارهای کشورهایی شویم که اکنون با تعرفههای بالا از سوی آمریکا مواجه شدهاند.
اگر ما بتوانیم محصولات کشاورزی و غذایی مورد نیاز این کشورها را تأمین کنیم و در این بازارها حضور فعالی داشته باشیم، میتوانیم جایگزین آمریکا در تأمین برخی کالاها شویم. این امر برای ما یک فرصت اقتصادی ارزشمند خواهد بود.
همچنین کشورهایی که اکنون با تعرفههای بالا روبهرو شدهاند، میتوانند از این موقعیت استفاده کرده و به سمت کشاورزی هوشمند، افزایش بهرهوری، و بهرهگیری از فناوریهای نوین حرکت کنند. این اقدامات میتواند موجب کاهش قیمت تمامشده محصولات شود و در نتیجه بتوانند غذای ارزانتری به بازار عرضه کنند. این نیز یکی از فرصتهایی است که میتواند به ما در سیاستگذاریهای داخلی کمک کند تا تولید غذای با کیفیت و استاندارد بالا را در دستور کار قرار دهیم و بهعنوان جایگزینی برای کشورهای دیگر در بازارهای جهانی مطرح شویم؛ کشورهایی که اکنون محصولاتشان با قیمتهای بالاتری عرضه میشود.
البته تحقق این اهداف منوط به رعایت کامل استانداردهاست، بهویژه در بخش غذا که بسیار حساس و حیاتی است. اگر بتوانیم به استانداردهای جهانی، بهویژه استانداردهای اروپایی، نزدیک شویم، آنگاه محصولات ما مشتری و خواهان بیشتری در بازارهای جهانی خواهند داشت.
در عین حال، باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ورود به بازارهای جهانی، با توجه به کمبود منابع آبی و انرژی در کشور، تنها زمانی توجیهپذیر خواهد بود که بهرهوری بهطور کامل در نظر گرفته شود و از منابع داخلی مانند آب، خاک و انرژی بهگونهای استفاده شود که تولید کالا برای صادرات مقرونبهصرفه باشد. تنها در این صورت است که میتوانیم بهصورت پایدار در بازارهای بینالمللی حضور یابیم و نقش جایگزین برای کالاهای گرانقیمت ایفا کنیم.