به گزارش اکو اقتصاد، این کارشناس بازار سرمایه : حجم مبنا در ذات خود ابزاری برای تنظیم ساختار خرد بازار و کنترل رفتار معاملاتی در سطح جزئی است تا از شکلگیری نوسانات هیجانی و غیرواقعی جلوگیری کند. بهعبارتی، تا زمانی که حجم معاملات به حد مشخصی نرسد، قیمت پایانی سهم نمیتواند بهطور کامل بر اساس میانگین معاملات روز تغییر کند؛ همین امر باعث میشود نوسانات غیرمنطقی فیلتر شده و ثبات بیشتری در فرآیند کشف قیمت ایجاد شود.
داداشزاده با اشاره به ایرادات مدل سنتی افزود: پیش از اجرای مدل پویا، حجم مبنا بر پایه سرمایه ثبتشده شرکتها تعیین میشد. در نتیجه، سهامی با سرمایه بالا اما سهام شناور اندک، حجم مبنای غیرواقعی داشتند و قیمتشان به سختی تغییر میکرد. این مسئله بهویژه پس از دوره اصلاح شدید بازار باعث شد بسیاری از نمادهای ارزنده با محدودیتهای قیمتی و معاملاتی غیرمنطقی مواجه شوند.
وی ادامه داد: پیامد این وضعیت، کاهش نقدشوندگی، محدود شدن دامنه نوسان و افت جذابیت سرمایهگذاری در بورس بود؛ چراکه سرمایهگذار عملاً نمیتوانست بازتاب واقعی عرضه و تقاضا را در قیمتها مشاهده کند.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: در مدل جدید حجم مبنای پویا، محاسبه حجم مبنا دیگر ثابت نیست و بر اساس سه متغیر اصلی شامل میانگین حجم معاملات ماه گذشته، میزان سهام شناور آزاد و ضریب تعدیل نوسان ماهانه تعیین میشود. به این ترتیب، سهامی که پرمعامله یا کمنوسان هستند، با حجم مبنای یک و بدون محدودیت معامله میشوند؛ اما در مورد سهامی که هم کممعامله و هم پرنوساناند، حجم مبنا بهصورت پویا و با ضریب تعدیل محاسبه خواهد شد.
وی افزود: این سازوکار هوشمند به افزایش روانی معاملات، بهبود نقدشوندگی و کشف واقعی قیمتها منجر میشود و سرمایهگذاران میتوانند بر اساس واقعیت بازار تصمیم بگیرند، نه محدودیتهای دستوری.
داداشزاده همچنین گفت: در حالیکه بازارهایی مانند طلا یا رمزارزها بدون هیچ محدودیت حجم مبنا و دامنه نوسان بر اساس عرضه و تقاضا قیمتگذاری میشوند، بازار سهام همچنان تحت سیاستهای سختگیرانه قرار دارد؛ وضعیتی که موجب کاهش جذابیت بورس و انتقال نقدینگی به سایر بازارها شده است.
وی در پایان تأکید کرد: اجرای مدل حجم مبنای پویا صرفاً یک تغییر فنی نیست، بلکه تغییری فلسفی در رفتار بازار است؛ حرکتی از محدودسازی دستوری به سمت واقعنمایی مبتنی بر داده. او گفت: بازار باید از رفتار واقعی شناوری سهم بیاموزد، نه از ترس نوسان. همانطور که همیشه تأکید دارم، ریسک باید پیش از بازده سنجیده شود، اما واقعیت باید پیش از واکنش دیده شود. وقتی بازار اجازه یابد بر اساس جریان واقعی نقدینگی نفس بکشد، نقدشوندگی خود به موتور بازده تبدیل میشود، نه مانع آن.
زهرا مالمیر